۱۳۹۳ آبان ۳۰, جمعه

فرشته قاضی: بازجوی من یک بیمار جنسی بود




تا قبل از این که در اتاق بازجویی با چشم بند و رو به دیوار بنشیند هرگز تصور نمی‌کرد بازجوها او را با مسائلی مثلا تجاوز تهدید کنند و از او بخواهند به اتهام روابط نامشروع با کسانی که حتی یکبار هم آنها را ندیده اعتراف کند. روزنامه نگاران و فعالان اجتماعی و سیاسی زیادی در دوران بازداشت با اتهامات اخلاقی تهدید و شکنجه شدند اما فرشته قاضی یکی از اولین زنانی بود که پس از آزادی از این موضوع به صورت علنی سخن گفت. او  سال ۸۳ به همراه چند روزنامه‌نگار دیگر به دستور سعید مرتضوی دادستان وقت تهران دستگیر شد. پرونده انها که با عنوان پرونده سایت‌های اینترنتی معروف شد، پرونده پر سر وصدایی که مورد توجه رسانه‌های بین المللی قرار گرفت و حاشیه‌هایش پس از آزادی روزنامه نگاران هم ادامه داشت. چراکه آنها پس از آزادی ساکت نماندند و از شکنجه‌ها، رفتارهای غیر قانونی و اتهامات اخلاقی و تهدید به تجاوز و ... حرف زدند. فرشته قاضی همراه دیگر روزنامه نگاران یکبار انچه بر او در دوران بازداشت گذشته را در جلسه هیات نظارت بر قانون اساسی شرح داده و یکبار در دیدار با آیت الله هاشمی شاهرودی، رئیس وقت قوه قضائیه. آنچه می‌خوانید روایت فرشته قاضی از اتهامات و تهدیدها، برخورد ها پس از بازداشت و شنیدن اتهامات غیر اخلاقی است.

قبل از بازداشت، خبر داشتید در بازجویی‌ها اتهاماتی نظیر روابط نامشروع و مسائل اخلاقی به شما وارد می‌شود؟

خیر. آن مقطع مثل الان نبود که راحت درباره مسائلی مثل تهدید به تجاوز شدن و یا متهم شدن به رابطه  نامشروع و تحت فشار قرار گرفتن سر مسائل اخلاقی - که وجود خارجی نداشت اما حربه  بازجو بود برای اعمال شکنجه-، حرف بزنند. به صورت غیر مستقیم می شنیدیم که فلان روزنامه نگار یا فعال سیاسی که بازداشت شده به او اتهام شرب مشروبات الکلی یا مواد مخدر زده اند یا رابطه نامشروع و ... اما چون هیچ وقت خود آنها حرفی نمی زدند، برای ما در سطح شایعه باقی می ماند. برای همین من به شخصه هیچ وقت تصور نمی‌کردم اگر بازداشت شوم چنین چیزهایی مطرح می‌شود.

وقتی این مسائل در بازجویی‌ها مطرح شد چه واکنشی نشان دادید؟

بسیار شوکه شدم.  مدتی گیج بودم و واقعا نمی توانستم باور کنم چیزهایی که می دیدم و می شنیدم. دست به اعتصاب غذا زدم اما بی فایده بود هیچ تغییری ایجاد نشد. قاضی ظفرقندی گفته بود که نشانت می دهیم با زندانیان حرفه ای! چه رفتاری می کنیم. اعتصاب غذا را مربوط به زندانیان حرفه ای می دانست.

رفتار بازجو زمانی که این مسائل را مطرح می‌کرد چگونه بود؟

من بیش از هر چیز فکر می کنم بازجوی من یک بیمار جنسی بود و از طرح این نوع مسائل در بازجویی ها لذت می برد. این را از از هم پرونده ای هایم که توسط همان بازجو بازجویی شده اند، هم شنیده ام. البته او را نمی دیدم. رو به دیوار و با چشم بند مرا می نشاندند و بازجو پشت سر من بود. اما لحن او و نوع صحبت کردن، ادبیات و واژه هایی که به کار می برد، هیچ یک نمی توانست نشان از یک آدم سالم باشد.

به طور مصداقی می‌توانید توضیح دهید که چه اتهاماتی مطرح می‌شد؟

مثلا از من می‌خواست به روابط نامشروع با آدم‌هایی اعتراف کنم که آن زمان  در راس امور قرار داشتند از آقای تاج زاده و مهاجرانی و ابطحی گرفته تا خود آقای خاتمی. همه آنها در آن زمان سمت هایی مهمی داشتند. در میان اسامی‌ای که مطرح می‌شد، با چند نفرشان یا اصلا برخوردی نکرده بودم یا برخوردهای بسیار کوتاهی داشتم اما بازجو از من می‌خواست به رابطه نامشروع با آنها اعتراف کنم. وقتی من چیزی نمی‌گفتم، خودش شروع به حرف زدن می‌کرد و با لحن بسیار مشمئز کننده و ازار دهنده انگار که دارد جزئیات یک فیلم پورن را تعریف می‌کند، داستان هایی از روابط نامشروع تعریف می‌کرد.

آخر سر مجبور به اعتراف شدید؟

ببینید برای من دو موضوع مطرح کردند و فشار می آوردند که یکی از آنها را حتما قبول کنم. یا اتهام رابطه نامشروع را باید می‌پذیرفتم و یا اتهام جاسوسی را. من اتهام جاسوسی را پذیرفتم برای اینکه در این مورد فقط خودم باید جواب می‌دادم اما اگر اتهام رابطه نامشروع را می‌پذیرفتم، پای آدم‌های دیگری وسط می‌آمد.

شما بازجویتان را دیدید؟

در ابتدا که دربازداشتگاه مخفی بودم همیشه با چشم بند به بازجویی می‌رفتم اما یکبار که سر همین مسائل اخلاقی بحث می‌کرد، من به اعتراض از جا بلند شدم و چشم‌بندم را بالا زدم. بازجو هم از پشت دستش را روی صندلی کوبید و من با صورت روی دسته صندلی افتادم و دماغم شکست. بعد از انتقال به اوین بازجویی‌ها تمام شده بود. فقط بازجو از من می‌خواست که جلوی دوربین اعتراف کنم. در این جلسات بدون چشم بند بازجو را دیدم و پس از آزادی متوجه شدم ایشان که به دو نام کشاورز و فلاح معروف بود، بازجویی از تمام هم پرونده‌ای‌های من را به عهده داشته. جالب اینجاست که یک سال و نیم پس از بازداشت، من یک سفر خارج از ایران داشتم و وقتی به ایران آمدم، توسط دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار شدم و آنجا دوباره با بازجویم روبه رو شدم.

آقای مرتضوی نقشی در بازجویی‌های شما داشت؟

در دوران بازداشت یکبار در بازداشتگاه توانستم صدای ایشان را تشخیص دهم. چون من به عنوان خبرنگار بارها در جلسات محاکمه مطبوعات حضور داشتم و یکبار هم قبل از دستگیری، توسط ایشان بازجویی شده بودم، صدا و تکیه کلام‌های او را می‌شناختم و یک روز متوجه حضور او در بازداشتگاه شدم. اما بعد از بازداشت ما بارها به دفتر ایشان رفتیم و توسط خودشان بازجویی شدیم.

او در مقام دادستان هم در بازجویی، اتهامات غیر اخلاقی مطرح می‌کرد؟

سعید مرتضوی سعی می‌کرد به طور علنی این حرف ها را مطرح نکند اما یکبار که وکیل من را از اتاق بیرون کرد. بسیار زیاد به من نزدیک شد به طوری که وقتی صحبت می‌کرد، هوایی که از دهانش خارج می‌شد به صورتم می‌خورد. گفت: هر کدام از حرف های بازجو می‌تواند به واقعیت تبدیل شود. بازجو در جریان بازجویی بارها من را تهدید به تجاوز کرد. می‌گفت: اینجا یک سری مردها هستند که سالیان سال است زن ندیده‌اند، با آنها هم سلولت می‌کنم یا مثلا می‌گفت: تصادف در ایران زیاد اتفاق می‌افتد شاید همسرت زیر ماشین برود و ... وقتی مرتضوی گفت: این‌ها می‌تواند حقیقت داشته باشد. بار دیگر شوکه شدم. من از دست بازجو شکایت داشتم اما دادستان داشت حرف های او تائید می‌کرد و خودش با بازجو همدست بود.

بعد از آزادی درباره این اتفاقات صحبت کردید؟

من از این موضوع، بسیار صدمه دیدم، بنابراین  در این باره به صورت علنی صحبت می‌کردم. معتقد بودم اگر کسانی که قبل از من بازداشت شده بودند در این باره صحبت می‌کردند لااقل من تجربه شنیداری داشتم و انقدر شوکه نمی شدم و حداقل در بازجویی ها با کمی آمادگی می توانستم کمتر آزار ببینم. یادم می آید فضا آنقدر بسته بود که حتی  وقتی درباره این رفتارها و اتهامات غیر اخلاقی و غیر انسانی با همکارانم صحبت می‌کردم، بعضی از آنها می‌گفتند: خب این‌ها را نگو، به ضرر خودت است، اما من می گفتم چرا نباید بگویم؟ بنابراین وقتی آزاد شدم بیشترین موضوعی که درباره آن صحبت کردم، همین اعمال فشار از طریق اتهامات اخلاقی خلاف واقع بود. می خواستم حداقل کسانی که بعد از من بازداشت می شوند، بدانند چه در پیش دارند و در بازجویی ها چه مسائلی مطرح می شود. در دیدار با هر یک از مسئولانی که میسر می شد، این مساله را مطرح می کردم و بیشتر فکر می کردم طرح این مساله باعث می شود جلوی این مسائل گرفته شود. البته تصورم اشتباه بود و بعد از ما هم همین روند ادامه داشت و همچنان نیز ادامه دارد.

در جلسه با آیت الله هاشمی شاهرودی به مسائل اخلاقی و روش بازجویی‌ها اشاره کردید؟

زمانی که پیش آقای شاهرودی می‌رفتیم به ما گفتند: در مورد مسائل اخلاقی که  در بازجویی‌ها عنوان شده حرفی نزنید و فقط مسائل سیاسی را بگویید. من گفتم: اصلا مسئله من فقط همین مسائل غیر اخلاقی مطرح شده است. من به عنوان خبرنگار باید بدانم چرا به من  درباره رابطه نامشروع و مسائل اخلاقی اتهام وارد شده و نمی‌توانم حرفی نزنم. زمانی هم که پیش آقای شاهرودی رفتیم، من پیش از هرچیزی شروع به بازگوکردن این مسائل کردم. مسائل مطرح شده را با جزئیات کامل شرح دادم و حال خودم آنقدر بد شد که وسط صحبت از جلسه بیرون رفتم. بعدا آقای خاتمی به من گفت که آقای شاهرودی گفته این خانم حالش اینقدر بد بود که من تحت تاثیر قرار گرفتم.

چه کسانی به شما گفتند از این مسائل حرف نزنید؟

از کسانی که به نوعی کمک کرده بودند تا این دیدار شکل بگیرد، از معاون خود آقای شاهرودی تا حتی برخی هم پرونده ای ها که به خاطر فضای موجود آنها هم پرهیز می کردند از اینکه بگویند در بازجویی ها تحت چنین فشارهایی قرار گرفته اند. البته آنها هم با جزئیات کامل بیان کردند.

واکنش آقای شاهرودی پس از شنیدن این حرف ها چه بود؟

اولین حرفی که شاهرودی به ما زد خیلی جالب بود. ایشان گفت: آقای مرتضوی به من گفته که شما در اینترنت کارهای مبتذل کردید. عکس ائمه اطهار، حضرت امام، حضرت آقا (خامنه ای) و حتی خاتمی را هم مبتذل کردید و در اینترنت منتشر کرده‌اید. یادم می آید همان موقع به شکل نصیحت به ما گفت: کامپیوتر چیز خوبی نیست. در خانه‌ام کامپیوتر دارم اما برای اینکه دخترم سراغ آن نرود و به گناه آلوده نشود، وقتی از خانه بیرون می‌آیم در اتاق را قفل می کنم. این حرف ها را نقل به مضمون از قول آقای شاهرودی می‌گویم، کلماتش را دقیق به خاطر ندارم.  آقای شاهرودی واقعا فکر می کرد این عکس هایی که مثلا با لباس زیر از آیت الله خامنه‌ای منتشر شده، ما درست کرده‌ایم و در سایت های اینترنتی قرار داده‌ایم و جرم مان این است. یعنی فکرش را بکنید رئیس قوه قضاییه اصلا نمی‌دانست جریان واقعی پرونده‌ای که همه جاف حتی در عرصه بین المللی مطرح شده و کوفی عنان دبیر کل سازمان ملل درباره‌اش صحبت کرده بود، چه است. وقتی شروع به صحبت کردیم واقعا مشخص بود که شوکه شده. به ما نیم ساعت وقت داده بودند که صحبت کنیم و بعدش ایشان باید به یک شورایی می رفت اگر اشتباه نکنم شورای عالی انقلاب فرهنگی بود. اما وقتی ما شروع به حرف زدن کردیم، جلسه طول کشید و آقای شاهرودی به شورا نرفت و فقط به دقت به حرف های ما گوش می‌کرد.

این دیدار نتیجه‌ای هم داشت؟

پس از دیدار با آقای شاهرودی دیگر ما توسط مرتضوی احضار نشدیم و پرونده از دست آقای مرتضوی خارج شد. لازم است بگویم از زمان آزادی تا زمانی که به دیدار آقای شاهرودی رفتیم، سیزده بار توسط آقای مرتضوی احضار و بازجویی شده بودم.

شما بعد از این دیدار در جلسه هیات نظارت بر قانن اساسی هم حضور پیدا کردید و درباره این مسائل صحبت کردید. واکنش‌ها در آن جلسه به چه شکل بود؟

حضور ما در جلسه هیات نظارت بر قانون اساسی قبل از دیدار با آقای شاهرودی بود. آقای خاتمی این هیات را مسول بررسی پرونده ما کرده بود. ما در این هیات به طور کامل مسائل را توضیح دادیم از اتهامات اخلاقی تا جاسوسی و امنیتی و ... رفتارهای غیرقانونی از بازداشت های غیرقانونی تا بازداشتگاه مخفی و هر انچه که در بازجویی ها و بازداشتگاه و سپس زندان اوین گذشته بود. خب خیلی متاثر شده بودند. دکتر هاشمی، آقای ابطحی، دکتر امینی واقعا متاثر بودند. اما یک نکته هنوز از آن جلسه توی ذهنم است که یادآوری اش به طرز تلخی مرا می خنداند. فکر کنید همه مسائل را بیان کردیم، همه فشارها از تهدید به تجاوز گرفته تا تهدید به بازداشت یا کشتن اعضای خانواده، بازجویی های غیراخلاقی و امنیتی و ... ضرب و شتم و شکستگی بینی و .. بعد یکباره آقای هاشم زاده هریسی که عضو مجلس خبرگان هم هست به من گفت من فقط یک سوال برایم مطرح شده خانم قاضی بازجوی شما مرد بود یا زن؟

الان افراد زیادی درباره تجربیاتشان در مورد بازجویی‌های غیر اخلاقی حرف می‌زنند. وقتی از کسانی که اخیرا بازداشت شده‌اند درباره تجربیات و نوع اتهاماتی که مطرح شده، می‌شنوید چقدر یاد تجربیات خودتان درباره اتهامات غیر اخلاقی می‌افتید؟

خب واقعیت این است که برایم خیلی تلخ است و آزار می بینم. چیزی که با پوست و گوشت و استخون تجربه کرده ام و متاسفم که همه تلاش من و همکارانم برای بازگویی این مسائل با این امید که مسولین جلوی تکرار این روند را بگیرند نتیجه بخش نبوده. ما با همه مشکلات و فشارها و خطرهایی که آن موقع وجود داشت، سکوت نکردیم، مصاحبه کردیم، نزد مسولین مختلف رفتیم و شاید بعضی ها خود ما را زیر سوال بردند، خوش شان نیامد و دعوت به سکوت مان هم کردند که این مسائل را نگویید و فقط بازجویی های سیاسی و امنیتی را بگویید و ... اما اهمیت ندادیم و باز گفتیم ولی متاسفانه تصور ما اشتباه بود و این روند همچنان ادامه یافت.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر