۱۳۹۳ آذر ۸, شنبه

پس از اسیدپاشی های مشکوک نوبت به حمله با چاقو به زنان رسید




حمله گروهی نا‌شناس با چاقو و مجروح کردن باسن دست‌کم شش زن که پنج نفر از آن‌ها دانشجو هستند در شهر جهرم استان فارس٬ جو روانی این شهر را ناآرام کرده است.

این حملات در روز‌های گذشته رخ داده و مسئولان امنیتی و انتظامی استان فارس هم از دستگیری عوامل آن خبر داده‌اند.

حجت‌الله رضایی، سرپرست فرمانداری ویژه جهرم گفته این افراد در کمتر از ۷۲ ساعت دستگیر و به «عمل قبیح» خود اعتراف کرده‌اند.

لطف‌الله دژکام امام جمعه شهر جهرم نیز خواستار برخورد شدید با عوامل این نا‌امنی‌ها شده است.

یک سایت استان فارس نیز نوشته عوامل «ضدانقلاب» تلاش می‌کنند این حملات را متوجه نیرو‌های بسیج کرده و «سناریوی» اسید‌پاشی‌های اصفهان را تکرار کنند.

برخی گزارش‌ها حاکی از آن دارد که تعداد زنان قربانی این حملات حدود ۱۲ نفر است که مقام‌های مسئول تاکنون این گزارش‌ها را تائید نکرده‌اند.

گفته می‌شود همه این زنان از ناحیه باسن مورد حمله قرار گرفته‌اند.


افزايش ناگهانی نرخ «دلار» در بازار تهران




گزارش ها حاکی است که بهای دلار در بازار تهران در روز شنبه هشتم آذرماه افزايش يافته است. طبق يکی از اين گزارش ها از هفته گذشته تاکنون بهای هر دلار آمريکا ۱۶۰ تومان افزايش داشته است.

به گزارش خبرگزاری مهر، بهای هر دلار امريکا در روز يکشنبه هفته گذشته در بازار آزاد سه هزار و۲۳۶ تومان بود، که با روندی افزايشی روز شنبه هشتم آذرماه به حدود سه هزار و ۳۹۵ تومان رسيده است.

اين درحالی است که به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران،‌ايسنا، بهای دلار در بازار آزاد در تهران با افزايش ۵۰ تومان در روز شنبه نسبت به پنجشنبه نرخ هر دلار آمريکا در بازار تهران تا ۳ هزار و ۳۵۰ رسيده است.

به گزارش «خبر آنلاین» فعالان اقتصادی در انتظار داشتند که مذاکرات هسته ای به نتیجه برسد، اما با تمدید این مذاکرات تقاضا برای خرید دلار افزایش یافته که باعث افزایش نرخ دلار در بازار شده است.

طبق این گزارش، کمال سيد علی،‌معاون ارزی اسبق بانک مرکزی در این زمینه گفته است :« فعالان اقتصادی پيش از سوم آذر ماه انتظار حصول توافق نهايی از مذاکرات هسته ای را داشتند. اين موضوع باعث شد پس از تمديد مذاکرات موجی از خريد در بازار ايجاد شود.»

محمدمهدی رييس‌زاده، رييس کميسيون سرمايه‌گذاری اتاق بازرگانی تهران نیز در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس، افزايش نرخ ارز را با کاهش قيمت نفت مرتبط دانسته است

وی همچنين عواملی چون افزايش نرخ ارز رسمی در بودجه سال آينده و کاهش توليد ارز و افزايش تقاضا را از جمله ديگر دلايل افزايش نرخ ارز در بازار عنوان کرده است.

رييس کميسيون سرمايه‌گذاری اتاق بازرگانی تهران با اشاره به اين که قيمت نفت در بودجه سال آينده ۷۵ تا ۸۰ دلار پيش‌بينی شده، افزود: اين در حالی است که برخی‌ها قيمت نفت را تا ۶۰ دلار هم پيش‌بينی کرده‌اند که طبيعتا درآمدهای ارزی کشور از محل فروش نفت را کاهش می‌دهد و نبايد فراموش کرد که ما تحريم هستيم و نمی‌توانيم هر چقدر دلمان می‌خواهد نفت بفروشيم.

به گفته محمدمهدی رييس‌زاده احتمالا ايران روزانه با کسری ۲۰ ميليون دلاری به دليل کاهش بهای نفت مواجه خواهد شد.

به گزارش خبرگزاری مهر در حالی نرخ دلار در هفته اخير با افزايش روبه رو شده است که طی يکسال اخير با کمترين تغييرات و تحولات مواجه بوده و آرامش در اين بازار برقرار بوده است.

در همين زمينه، ولی الله سيف، رئيس کل بانک مرکزی پيشتر در مورد نرخ ارز گفته بود: ثبات نرخ ارز در يک سال گذشته به اين معنا بوده است که ۶۰ درصد از دامنه نوسانات نرخ ارز کاهش يافته و حدود ۶.۵ درصد متوسط قيمت آن پائين آمده است.



۱۳۹۳ آذر ۶, پنجشنبه

وکیل سهیل عربی اتهام تجاوز به عنف را تکذیب و آن را بی اخلاقی محرز نامید




امیرسالار داوودی یکی از وکلای سهیل عربی ضمن محکوم کردن دروغ پراکنی سایتهای نزدیک به نهادهای امنیتی اعلام کرد از این سایت‌ها شکایت می‌کند.

شب گذشته وبسایت «راه دانا» نزدیگ به نهادهای امنیتی ایران درگزارشی ویژه، ضمن رد اتهام توهین به پیامبر، حکم اعدام سهیل عربی را اتهام «تجاوز به عنف» اعلام کرده است که این ادعا با انتشار تصویر حکم سهیل عربی تکذیب شد.

امیرسالار داوودی در جواب این ادعای سایت «راه دانا» که در بسیاری از سایت‌ها و خبرگزاری‌های داخلی نیز باز نشر شده در فیسبوک خود می‌نویسد:

بنام خدا
ملت شریف ایران….
متاسفانه چند سالی است که رسانه نما‌های تهی از معنا که مایه وهن و ملکوک شدن و ننگ حرفه شریف خبرنگاری و خبر رسانی هستند و در واقع هیچ نسبتی با خانواده بزرگ و صادق رسانه ندارند، همچون قارچ‌های سمی سر از خاک برون کرده و علی الدوام لجن پراکنی می‌نمایند و البته که هم دست‌های حمایت گرشان بر شما ملت بیدار هویداست و هم هدف شیطانیشان.
سایت نادان دانا نیوز طی مطلبی که لینک آن در بالا قابل رویت است، در کمال بی‌اخلاقی و در رفتاری دور ازشان حرفه‌ای رسانه، مبادرت به نشر اکاذیب و انتساب افترا به موکل اینجانب سهیل عربی محکوم به ساب النبی و افساد فی الارض نموده است.
لذا بدینوسیله ضمن محکوم نمودن این بی‌اخلاقی محرز، به مسئولان این سایت معلوم الحال این وعده را خواهم داد که در اسرع زمان ممکن حق موکل را از طریق مراجع قضایی از طریق تقدیم شکایت با اتهام نشر اکاذیب و افترا محفوظ داشته و اجازه نخواهم داد تا چنین رسانه‌های معلوم الحالی دامن پاک رسانه و خبرنگار را بیش از این لکه دار نماید.
نمی‌دانم چطور کسانی که بیش از دیگران به روز حساب باور دارند و اغیار را به بهانه همین روز انذار می‌دهند، اینچنین بر سبیل تضییع حق الناس گام برداشته و دهان نامبارک و متعفن خود را به یاوه گویی خالی از حقیقت باز می‌نمایند.
در هر حال فراموش کرده‌اند که ما هنوز نمرده‌ایم که اینچنین اجازه بدهیم پول ملک و ملت صرف لجن پراکنی‌های مشتی مزدور و خود فروخته بشود.

ای کاش خودتان را به بهایی گران‌تر واگذار می‌کردید. از هم اکنون به سادگی می‌توانم تصور نمایم که چطور با تضرع و زاری طلب عفو می‌کنید تا شکایتمان را پس بگیریم.


«مصوبه دولت برای افزايش تا ۳۰ درصدی قيمت نان»

روزنامه وطن امروز از اعلام «جزئيات مصوبه هیأت دولت برای افزايش قيمت نان» و «شيب ۳۰ درصدی افزايش قيمت نان» خبر داده است.

به نوشته اين روزنامه «با وجودی که مدت‌هاست مسؤولان گران شدن نان را تکذيب می‌کنند اما روز چهارشنبه بناگاه مصوبه رسمی هيات وزيران مبنی بر افزايش ۳۰ درصدی قيمت نان از اول آذر سال ۹۳ منتشر شد.

وطن امروز خبر داده است که براساسی «مصوبه دولت، قيمت انواع نان از اول آذر ماه ۱۳۹۳، حداکثر به ميزان ۳۰ درصد نسبت به قيمت‌های رسمی و مصوب سال ۱۳۹۲ در سراسر کشور افزايش می‌يابد.»

اين روزنامه درعين حال نوشته است که اين مصوبه در جلسه ۱۴ آبان ماه هيات دولت تصويب شده بود اما تاکنون يعنی در هفته نخست آذر ماه هنوز «اين مصوبه به نانوايی‌ها ابلاغ نشده است.»

گزارش اين روزنامه، هيات دولت در مصوبه خود همچنين تصويب کرده است که «به منظور مديريت، هدايت و تصميم‌گيری چگونگی اصلاح کيفيت و تعيين قيمت‌ها از جمله هزينه‌های تبعی و قيمت تمام‌شده و تهيه طرح جامع مرحله‌ای اصلاح نظام يارانه گندم، آرد و نان و نظارت بر حسن اجرای مصوبات، عملکرد استانداران و کارگروه‌های استانی و نظارت بر بازرسی گندم، آرد و نان "کارگروهی" به رياست معاون اجرايی رئيس‌جمهور و عضويت وزارتخانه‌های صنعت، معدن و تجارت، جهاد کشاورزی، کشور، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، دادگستری، امور اقتصادی و دارايی و معاونت برنامه‌ريزی و نظارت راهبردی رئيس‌جمهور و بانک مرکزی جمهوری اسلامی ايران و رئيس اتاق اصناف ايران تشکيل ‌شود.»

روزنامه وطن امروز تاکيد کرده است که در مصوبه دولت «به افزايش، کاهش يا تغيير يارانه نان که هم‌اکنون ۵۵۰۰ تومان است اشاره‌ای نشده» و به اين ترتيب «نان تا ۳۰ درصد گران می‌شود اما دولت يارانه نان را افزايش نمی‌دهد.»

اين روزنامه البته يادآوری کرده است که «آخرين افزايش قيمت نان به ۳۰ ماه پيش برمی‌گردد که دولت سعی کرد در راستای اجرای فاز دوم هدفمندی يارانه‌ها با کاهش يارانه نان، قيمت‌ها را افزايش داده و کيفيت را اصلاح کند اما به دليل تورم ۴۰ درصدی در سال ۹۱ و تورم سال‌های ۹۲ و ۹۳ دولت قيمت نان را ثابت نگه داشت و نانوايان هم دوباره دست به دامن روش‌هايی مانند کاهش وزن چانه يا افزايش قيمت نان به بهانه اضافه کردن شير يا کنجد به نان شدند و نان ۶۰۰ تومانی را ۱۰۰۰ تومان فروختند.»

روزنامه اعتماد نيز در گزارشی با عنوان «نان معطل بين گرانی و ثبات»، تصويب افزايش قيمت نان در هيات دولت را تائيد کرده و نوشته است: «در حالی که از ابتدای سال جاری بارها موضوع افزايش قيمت نان مطرح شده بود و هر بار از سوی مسوولان تکذيب می‌شد، اما بالاخره دولت تصميم گرفت تا نان را گران کند. البته در عين حال که جزييات اين تصميم نيز توسط خبرگزاری‌ها منتشر شده است اما برخی منابع دولتی از تعويق اين تصميم خبر داده‌اند.»

آملی لاریجانی کاهش سانتریفیوژها را به معنای عقب‌نشینی هسته‌ای دانست

صادق آملی لاریجانی، رئیس قوه قضاییه ایران روز چهارشنبه، پنجم آذر، با انتقاد از خواسته غرب برای کاهش سانتریفیوژهای ایران تاکید کرد که پذیرش این خواسته به معنای عقب‌نشینی هسته‌ای است.

مذاکرات اتمی ایران و گروه ۱+۵ که روزهای اخیر و در آستانه مهلت تعیین‌شده برای دستیابی به توافق جامع، اوج گرفته بود به نتیجه مطلوب طرفین منجر نشد و از این رو تصمیم به تمدید ۷ ماهه مذاکرات گرفته شد.

آقای لاریجانی اما آمریکا و غرب را متهم می‌کند که با «زیاده‌خواهی‌های خود» مانع دستیابی به توافق جامع اتمی شدند.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، رئیس قوه قضاییه ایران اظهار داشت: «نگاه زورگویانه غرب به‌ویژه آمریکا در تمام مراحل و مسیر مذاکرات وجود داشته است؛ چنانکه در برخی مراحل می‌گفتند ۵۰۰ سانتریفیوژ داشته باشید بعد می‌گفتند هزار یا دو هزار سانتریفیوژ داشته باشید و متأسفانه برخی‌ها در داخل نیز با این زورگویی غربی‌ها همراه می‌شدند.»

پیش از این یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به نقل از عباس عراقچی، مذاکره‌کننده ارشد ایران، گفته بود که آمریکا تنها موافق چهار هزار سانتریفوژ فعال در ایران است.

مقامات آمریکا تاکنون این اظهارات را تایید یا تکذیب نکرده‌اند، اما صادق لاریجانی می‌گوید که اساسا ایران نباید تن به کاهش سانتریفیوژها بدهد.

وی اظهار داشت: «عقب‌نشینی از حقوق هسته‌ای ملت در واقع عقب‌نشینی از عزت و استقلال ملت ایران است و کاستن از تعداد سانتریفیوژ‌ها در واقع تنها یک عقب نشینی مادی نیست، بلکه آثار معنوی زیادی دارد که مربوط به عزت، بزرگی، استقلال و خودباوری ملت ایران می‌شود.»

به گفته او، آن‌چه غرب در مذاکرات اتمی با ایران طرح کرده «زیاده‌خواهی» است و پذیرش آن مانند واگذاری بخشی از خاک کشور خواهد بود.

مقامات ایران پیش از این وجود ۲۰ هزار سانتریفیوژ در کشور را تایید کرده‌اند که از این میان حدود ۱۰ هزار سانتریفیوژ فعال است.

۱۳۹۳ آذر ۵, چهارشنبه

افزایش بهای دلار در پی عدم توافق در مذاکرات اتمی




طوفان هسته‌ای با دو روز تاخیر به بازار طلا و ارز رسید تا قیمت‌ها به طور هیجانی در مسیر صعودی قرار بگیرند.

به گزارش صدای اقتصاد، چهارشنبه ۲۶ نوامبر، بهای دلار در بازار آزاد ایران در مسیر رشد قرار گرفت تا به مرز ۳ هزار و ۳۰۰ تومان نزدیک شود.

پس از آنکه مذاکرات هسته‌ای اخیر در وین میان ایران و گروه ۱+۵ به نتیجه نرسید و بار دیگر به مدت ۷ ماه تمدید شد، انتظارات بازارهای مالی برآورده نشد تا هیجانات منفی در بازار ایجاد شود.

در حالی که طی دو روز گذشته بازار ارز توانسته بود تا حدودی آرامش خود را حفظ کند، از چهارشنبه وارد فضای هیجانی شد تا بهای هر دلار آمریکا بیش از ۳۰ تومان گران شود و به ۳ هزار و ۲۹۰ تومان برسد.

همین موضوع موجب شد تا بهای سکه تمام بهار آزادی در بازار به ۹۳۶ هزار تومان افزایش یابد.

این درحالی بود که بهای طلا در بازارهای جهانی با ۳ دلار کاهش به یک هزار و ۱۹۸ دلار در هر اونس رسیده است.


۱۳۹۳ آذر ۴, سه‌شنبه

«داستان‌های جنسی تعریف کردم که از بازجو کتک نخورم»




«گلاب» (Rosewater) فیلمی است از جان استوارت،که داستان دستگیری مازیار بهاری، روزنامه نگار ایرانی را روایت می کند؛ صد و هجده روز شکنجه در اوین برای اعتراف به جاسوسی.

مازیار بهاری داستان این دستگیری و شکنجه ها را در کتابی به نام «بعد سراغ من آمدند» به چاپ رساند که در آمریکا پرفروش شد. رادیو فردا به مناسبت نمایش گلاب در جشنواره لندن، با مازیار بهاری درباره این تجربه، کتاب و این فیلم گفت و گو کرده است.

***

از عنوان ها شروع کنیم؛عنوان کتاب خاطرات شما «بعد به سراغ من آمدند» است و عنوان فیلم «گلاب». این عنوان ها از کجا می آیند؟

«بعد به سراغ من آمدند» در حقیقت همان چیزی است که اتفاق افتاده. داستان کتاب در حقیقت داستان خانواده من است که اول پدرم را بعد از کودتای بیست و هشت مرداد دستگیر کردند و به زندان افتاد، بعد داستان خواهرم است که بعد از انقلاب سال ۵۷ دستگیر شد و به زندان رفت و بعد هم مال من. جز این اشاره ای هم هست به شعر معروف بعد به سراغ من آمدند که یک خاخام آلمانی نوشته بود که اول آمدند سراغ سوسیالیست ها و من چیزی نگفتم، بعد آمدند سراغ اتحادیه های کارگری و من چیزی نگفتم و بعد هم آمدند سراغ یهودی ها و من چیزی نگفتم و بعد آمدند سراغ من و دیگر کسی نبود که چیزی بگوید.

و گلاب؟

اسمی است که من به بازجو و شکنجه گرم داده بودم. طرف می آید تو را دستگیر می کند، کتک می زند، فحش می‌دهد و تو اسمش را هم نمی‌دانی و خودش را به عنوان کارشناس یا سید معرفی می کند. در اوین سه رده وجود دارد: «سید» که نگهبان ها هستند، «کارشناس» که بازجوها هستند و «حاج آقا» که روسا هستند. و البته «آقا» هم که در راس همه آنهاست و آیت الله خامنه ای است. اگر دست اینها را باز بگذاری بجز این چهار تا اسم، اسم دیگری وجود نخواهد داشت. اسم بازجویم را گذاشته بودم گلاب چون دوست داشت گلاب به خودش بزند یا عطری که بوی گلاب می داد. از طرفی این ها زیاد حمام نمی روند- البته وقت هم ندارند دیگر!- برای همین مجبورند خودشان را خوشبو کنند.

آن موقع هم که بعد از انتخابات سال ۸۸ بود و آنقدر آدم گرفته بودند که دیگر وقت سر خاراندن نداشتند. حتی اتوبوس آورده بودند در اوین و برخی از زندانی ها را در اتوبوس نگه می داشتند. در واقع به من لطف کرده بودند که در سلول انفرادی بودم! یک بار اتفاقی از کنار یک سلول انفرادی رد شدم که در آن ده نفر نگهداری می شد.

زمانی که به عنوان خبرنگار نیوزویک در ایران کار می کردی، فکر می کردی که ممکن است چنین اتفاقی بیفتد؟

من همیشه در ایران یک احساس بدی داشتم. ما خبرنگارها برای این که بتوانیم در ایران کار کنیم باید یک رشته خطوط قرمز را رعایت کنیم؛ فرقی نمی کند خبرنگار داخلی باشی یا خارجی. باید از یک سری مسائل مهم بگذری. مثلاً من در ایران که بودم هیچ وقت درباره حقوق اقلیت ها کار نمی کردم، چون می خواستم که ادامه کار بدهم و می خواستم درباره یک رشته مسائل در ایران که فکر می کردم مهمتر است صحبت کنم و نمی خواستم که حکومت به من حساس بشود. فکر می کنم بعضی ها در حکومت از آن سوء استفاده می کردند؛ نه فقط درباره من بلکه درباره بقیه هم. این چیز خوبی نبود. این باعث شد که حکومت دست بازتری داشته باشد و به سرکوب بیشتری دامن بزند. من و خانواده ام و بسیاری دیگر به مسائل خیلی های دیگر توجه نداشتیم، تا این که آمدند به سراغ خودم. عنوان کتاب از این هم می آید.

صد و هجده روز در انفرادی بودی...

نه، صد و هفت روز انفرادی بودم و یازده روز در بند عمومی.

در انفرادی فکر می کردی که روزی این ها را خواهی نوشت؟

مطئمن بودم که صد در صد می نویسم. روز اول که من را در زندان انداختند، بر اساس شنیده ها و تجربیات دیگران فکر می کردم هفت هشت روزی من را نگه دارند و بعد که می آیم بیرون یک مقاله می نویسم برای نیوزویک با عنوان "هفت روز در اوین". بعد که اتهامات جاسوسی و اعترافات اجباری پیش آمد، فهمیدم که فعلاً اینجا ماندنی هستم. در ذهنم همه چیز را می نوشتم. هر وفت بازجو یک حرف احمقانه می زد یا یک تحلیل ابلهانه درباره چیزی ارائه می داد، من این را در ذهنم فوری ثبت می کردم تا یادم نرود. تا بازجویی تمام می شد همه را سعی می کردم مرور کنم تا یادم بماند. در سلول انفرادی یک قرآن داشتیم و یک مفاتیح الجنان. قرآن را دو سه بار خواندم اما علاقه ای به خواندن آن یکی نداشتم. یعنی فقط می شد قرآن خواند و خاطرات را مرور کرد. برای همین تا بیرون آمدم، در عرض ده بیست روز پنجاه هزار کلمه نوشتم.

یعنی در ایران؟

نه، وقتی رسیدم به بریتانیا. مقاله ده هزار کلمه ای ام هم در نیوزویک چاپ شد.

حالا فیلمی ساخته شده در هالیوود با بازیگر معروف و تولید حرفه ای و پرخرج. وقتی تماشایش می کنی، چقدر نزدیک است به تجربه خودت؟

اول این که فیلم پرخرجی نیست. پنج میلیون دلار صرف ساخت آن شده که می دانی در هالیوود شاید یک پنجم دستمزد یک ستاره باشد. می توانم بگویم همه مجانی کار کردند. جان استوارت مجانی کار کرد، هوارد شور، آهنگساز فیلم و گائل گارسیا برنال با حداقل حقوق کار کردند. از این جهت که چقدر با داستان من منطبق است، باید بگویم این فیلمی است که می خواهد با مخاطب ارتباط برقرار کند و برای همین باید یک ساختار دراماتیک داشته باشد. برای همین مثلاً فیلم نمی تواند برخلاف کتاب شخصیت های متعدد داشته باشد. در فیلم چند شخصیت در قالب یک شخصیت درآمده اند. مثلاً شخصیت داود، راننده، در حقیقت دو نفر مختلف است.

حقیقت داستان در فیلم منعکس شده، اما در برخی موارد واقعیت جور دیگری بوده. فیلم برای تماشاگر خارجی ساخته شده و نباید برای او سوالی ایجاد کند که جوابش را نداند. برای مثال در اوین نگهبان ها لباس رسمی نمی پوشند، اما برای این که سوال برای تماشاگر پیش نیاید، در فیلم نگهبان ها لباس نظامی تنش شان می کنند تا مشخص شود با زندانی ها فرق دارند. همه این ها در حد جزئیات است و در مسائل اصلی خیلی به تجربه من نزدیک است. البته می توانم بگویم تجربه سخت تری بوده،اما در فیلم کمی تلطیف شده تا تماشاگر بتواند تحمل کند.

برخی منتفدان به خصوص آمریکایی ایراد گرفته اند که چرا خشونت در فیلم بیشتر نیست و مثلاً اشاره می کنند که چرا شکنجه هایی که در کهریزک اتفاق افتاده، در فیلم نمی بینیم. چیزی که از ابتدا با جان استوارت توافق کردیم این بود که فیلم چیزی را نشان دهد که هر روز در ایران یا جاهای دیگر دنیا می تواند اتفاق بیفتد. چیزی که ما نشان می دهیم هر روز در ایران اتفاق می افتد، شدت و حدت آن بسته به زمان های مختلف فرق دارد.

همه کسانی که بعد از انقلاب زندان رفته باشند بر چیزهایی مثل ذهن پر سوء ظن آنها تاکید دارند و مثلاً اگر نسکافه خورده باشی، مظنون می شوند که چرا چای نمی خوری، پس شاید عامل خارجی باشی! مساله دوم افراط آنها درباره بازجویی درباره مسائل جنسی است. درباره جزئی ترین مسائل از شما سوال می کنند. این چیزی بود که من از قبل درباره اش فکر کرده بودم که مثلاً خیلی توضیح جزئیات داده شود تا بازجو شاید از رو برود.

بعد از یکی دو ماه همین اتفاق برایم افتاد. از روز اول تا یکی دو ماه سعی شان این بود که بگویم من جاسوسم و با پنج نفر بخصوص در ارتباط نزدیک بوده ام: در درجه اول مهدی هاشمی، بعد تاجزاده، خانواده آقای منتظری، خاتمی و هاشمی رفسنجانی. سعی آنها در درجه اول این بود که بنویسم اینها را به سفارتخانه های خارجی می بردم. این که جاسوس کدام کشور هم هستم را هم به خودم واگذار کرده بودند که جاسوس سی آی ای هستم یا ام آی سیکس یا هر چه که دوست دارم! بعد از دو ماه وقتی دیدند این اعتراف به این شکل اتفاق نمی افتد، شروع کردند درباره سوال کردن درباره مسائل جنسی. موبایل و صفحه فیس بوک من را نگاه می کردند و دانه دانه درباره زن ها سوال می کردند که چند بار همبستر شدید و حتی چقدر به آنها پول دادی!

همه این سوال ها هم با کتک زدن همراه بود. بعد از یکی دو هفته فکر کردم برای این که کمتر بزند و همین که یک جورهایی راضی اش بکنم، یک رشته داستان های جنسی خیلی عریان را برایش تعریف کنم و شروع کردم داستان های "ماساژ" تایلند و کامبوج را در ذهن خودم پروراندن و تعریف کردن. جالب این که این داستان ها باعث شد کتک زدن قطع بشود! گاهی بیشتر از یک ساعت حرف می زدم و فقط صدای نفس زدن عمیق او را می شنیدم.

در روند تولید فیلم چقدر دخیل بودی؟

من همیشه می گویم که جان استوارت یک نابغه است. یکی از خصوصیات آدم های نابغه این است که بدانند چطور با بقیه همکاری کنند. در این مورد بحصوص چون استوارت می دانست که بر آن احاطه کامل ندارد، من در دو مورد همکاری کردم. یکی نوشتن فیلمنامه که ما هر ماه حداقل یک بار همدیگر را می دیدیم و با ایمیل نسخه های مختلف فیلمنامه را مرور می کردیم. مورد دوم مشاوره در سر صحنه بود. البته یک مساله خانوادگی پیش آمد که یک هفته ای باید می آمدم لندن، اما در هفتاد و پنج درصد فیلمبرداری حاضر بودم و نظر می دادم. استوارت با همه رابطه ای از این دست داشت. روابط خوبی هم در هالیوود داشت و توانست فیلمنامه و نسخه اولیه فیلم را به آدم هایی مثل دیوید فینچر و مایک نیولز نشان دهد و نظرشان را بپرسد.

گائل گارسیا برنال، بازیگر مشهور مکزیکی نقش تو را بازی می کند. راجع به این بازی چه فکر می کنی؟

صرف نظر از این که نقش من را بازی می کند، بازی موثری ارائه داده. من از اولین فیلم هایش یکی از هوادارانش بودم. جالب این که آدم خیلی سیاسی ای است و چپی در حقیقت، و با خیلی از سیاست های غرب نسبت به کشورهای مختلف موافق نیست و یک جورهایی به ایران سمپاتی دارد. چند بار خواسته که به ایران برود و ببیند که چه خبر است. اما مثل هر آدم آزاده دیگری وقتی می بیند این اتفاقات برای روزنامه نگاران می افتد با آنها همدردی می کند. تراژدی حکومت ایران این است که آدم هایی مثل جان استوارت و گائل گارسیا برنال که می توانستند درباره برخی سیاست های غلط دولت های غربی با حکومت ایران همدردی بکنند را هم ضد خودش کرده است.


خشونت علیه زنان را متوقف کنید




اکتبر ۱۹۹۹ شورای عمومی سازمان ملل متحد٬ بیست و پنجم نوامبر را روز جهانی «رفع خشونت علیه زنان» نام‌گذاری کرد تا هر ساله یادآور عزمی همگانی در این راستا باشد. بهانه‌ این نام‌گذاری کشته شدن «خواهران میرابال» در ۲۵ نوامبر ۱۹۶۰ بود. این سه فعال سیاسی دومینیکن٬ در جریان مبارزه با رافائل تروخیو٬ حاکم نظامی این کشور٬ ترور شدند.

«زنان سازمان ملل» نهادی زیرمجموعه‌ی سازمان ملل که در جهت برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان فعالیت می‌کند ـ در آخرین گزارش خود در سپتامبر ۲۰۱۴ اعلام کرد که در ۲۸ کشور اروپایی تنها «۱۴ درصد» خشونت‌هایی که علیه زنان صورت می‌گیرد٬ گزارش می‌شود و از ۱۲۰ میلیون دختر در جهان٬ ۱۰ درصد آن‌ها مورد «تجاوز جنسی» قرار گرفته‌اند. این گزارش همچنین به آمار بالای «قتل ناموسی»٬ «ازدواج زیر سن قانونی» و «تجربه‌ی خشونت فیزیکی یا جنسی» اشاره کرده است. به بهانه 25 سپتامبر، با آسیه امینی، روزنامه‌نگار و فعال حقوق زنان گفت و گو کرده ام، گفت و گویی که بیشتر بر جنبه های خاص خشونت علیه زنان تمرکز داشت، مانند خشونت کلامی.

خشونت رفتاری را وابسته به چه عناصر دیگری از خشونت می‌دانید؟ چه نوع تعاملی میان آن‌ها برقرار است؟

تمام جنبه‌های مختلف خشونت در جامعه٬ مساله‌ای فرهنگی‌ست و با آموزش و مراکز مروج فرهنگ ارتباط مستقیم دارد. با رسانه٬ تربیت و پرورش افراد و نهادهای تولیدکننده‌ی فرهنگ مربوط است. خشونت کلامی در بستری گسترده‌ به وجود می‌آید که شاخص‌ها و متغیرهای مختلفی بر آن تاثیر می‌گذارد. در عین‌حال رسانه‌های تاثیرگذار و کلان داخلی ایران از اساس با مبحث برابری بیگانه‌اند؛ نه تنها در برابر توسط معانی و مفاهیم پذیرفته شده در جهت رفع خشونت علیه زنان مقاومت می‌کنند٬ بلکه ترویج‌دهنده‌ی این ضد فرهنگ [خشونت کلامی] نیز هستند. این مساله خارج از اختیار من و شمای رسانه‌ی جزیی یا من و شمای فمینیست یا من و شمای پرت‌افتاده از دایره‌ی حکومت ایران است. نه این‌که تاثیر نداریم٬ اما خشونت کلامی و دیگر جنبه‌های خشونت علیه زنان در تعامل با یکدیگر قرار دارند. به طور مثال در چهار سال گذشته٬ قانون‌گذاران در صدد تصویب قوانینی بودند که به جای کاهش خشونت در جامعه علیه زنان٬ به نوعی مروج خشونت است. این گستره به قدری وسیع است که به‌طور مثال مردی که در پوشش نماینده‌ی مجلس٬ عکس زنان را برای نمایش به مجلس می‌برد تا به دیگران بگوید که بدن‌شان در چه نوع جوراب شلواری پوشیده شده٬ بیان این مساله نیز خشونت کلامی محسوب می‌شود. 

علاوه بر حکومت٬ درباره ادبیات روزمره و اصرار بر کاستن از مفاهیم و کلمات دارای بار جنسیتی میان اقشار مختلف جامعه بحث وجود دارد. عده‌ای موافق این امر بوده و برخی می گویند این نوع ادبیات «در همه‌جای دنیا» وجود دارد ...

ممکن است که در همه‌جای دنیا چنین مساله‌ای وجود داشته باشد٬ اما در همه‌جای دنیا٬ کسانی هم هستند که در برابر گفتمان عمومی نابرابر می‌ایستند. نباید فراموش کنیم که در بسیاری از کشورها٬ نابرابری به این شدتی که در کشور ما هست٬ وجود ندارد. در جامعه‌ استبدادزده‌ای مثل ایران که نابرابری در آن نهادینه شده٬ همه‌چیز می‌تواند شکل و تعریف دیگری پیدا کند، اما در یک جامعه‌ی برابر که افراد هم آزادی بیان دارند و هم آزادی جنسیتی٬ هم می‌توانند در مورد هویت جنسی خود با بیان آزاد بنویسند و حرف بزنند و از آن دفاع یا از یکدیگر انتقاد کنند٬ شرایط بسیار متفاوت است. در جامعه‌ ایران کسانی که قرار است برای شما تصمیم بگیرند٬ خودشان را مالک سرنوشت شما می‌دانند. بنابراین شما یک‌سری از حقوق را از اساس ندارید٬ چه برسد به آن‌که بخواهید درباره‌اش حرف بزنید. اگر در مورد جامعه‌ ایران حرف می‌زنیم٬ این جامعه را با ویژگی‌های ایران بسنجیم و تحلیل کنیم. من به طور کلی آزادی بیان را در این زمینه بسیار موثر می‌دانم. در بسیاری از کشورها٬ اتفاقاتی که رخ می‌دهد ممکن است موافق یا مخالف داشته باشد اما موافقان و مخالفان فرصت و اجازه‌ی این را دارند که در مقابل افکار عمومی روبه‌روی هم قرار بگیرند٬ با یکدیگر بحث و جدل کرده و آزادانه افکار خود را بیان کنند. مخاطب هم شعور و درک خود را دارد؛ هر دو را می‌شنود و انتخاب می‌کند. اگر تاثیری قرار است روی او گذاشته شود٬ در بستری آزاد و برابر اتفاق می‌افتد. اما  جامعه‌ای را در نظر بگیرید که یک‌سرش به تنگی قیف است و سر دیگرش به گشادی آن. این صدا باید از کجا شنیده شود و روی چه کسی تاثیر بگذارد؟ این در حالی‌ست که مهم‌ترین رسانه‌های ما٬ یعنی رادیو و تلویزیون٬ در جهت ترویج انواع خشونت‌های جنسیتی گام برمی‌دارند و آن‌ها را تثبیت می‌کنند. منظور محتوای رسانه‌هایی‌ست که با سریال٬ فیلم و مستند بخش عمده‌ای از وقت مردم را هدف قرار می‌دهند. دراین شرایط فکر می‌کنم که اگرچه نمی‌شود ساکت ماند - و همه‌ی کسانی که می‌فهمند٬ در تلاش‌اند که کار دیگری انجام دهند - اما به نوعی٬ آب در هاون می‌کوبیم.

آیا مقابله با ادبیات روزمره به شکل مداوم می‌تواند در ضدیت با آزادی بیان تعبیر شود؟

به همین دلیل نمی‌توان بحث‌ها را عمومیت بخشید. باید بدانیم که مصداق‌ها کدام است. وقتی بحثی را عمومیت می‌بخشیم ممکن است که خود من بگویم این حد از زیر ذره‌بین بردن و موشکافی کلام مردم یا حتی دیالوگ‌های روزانه‌٬ خود بازتولید سانسور و محدود کردن آزادی بیان است. در مواردی مانند ناسزا گفتن٬ تحقیر٬ تمسخر اندام یا هویت جنسیتی یا فرودست خطاب کردن کسی فقط به خاطر جنسیت‌اش که تبدیل به فرهنگ در جامعه ما شده - که به شکل روزانه٬ کم هم نمی‌شنویم - نباید سکوت کرد. این فرهنگ غالب اگر فرهنگ نادرستی‌ست٬ یک جریانی باید در برابر آن قد علم کند وگرنه تا ثریا می‌رود دیوار کج.

شما در نروژ زندگی ‌می‌کنید. نروژ یکی از کشورهایی‌ست که بر برابری در ادبیات و گفتار تاکید داشته و حتی ضمیر بدون جنسیت را در زبان خود وارد کرده‌اند. با توجه به سابقه‌ی زندگی در این کشور٬ به نظرتان چه عاملی توانسته به برقراری فرهنگ برابری در کلام و مقابله با خشونت کمک کند؟

پاسخ شما را در سه کلمه خلاصه می‌کنم: آموزش٬ آموزش و باز هم آموزش. آن‌چه من را در این جامعه تحت تاثیر قرار داده توجه به همه‌ی مسایلی‌ست که برای ما محل مجادله و نزاع است.

به طور مثال دو ماه پس از آن‌که دخترم در این کشور به مدرسه رفت٬ از طرف مدرسه پدر و مادرها دعوت شدند تا در مورد تمسخر و تحقیر صحبت کنند. معلمی که مدرس جلسه بود توضیح داد که به بچه‌های خود یاد بدهید که تنها خشونت کلامی نیست که باعث تحقیر و تمسخر می‌شود. بلکه حتی اگر نگاه کسی بر شما سنگین است٬ باید آن را گزارش کنید. در واقع سیستم آموزشی از بچه‌گی هم به بچه‌ها و هم به پدر و مادرها یاد می‌دهد که تحقیر و توهین فقط در کلام نیست و در رفتار و نوع نگاه آدم‌ها هم هست و باید به آن واکنش نشان دهید. این‌جا حتی از مساله‌ی خشونت کلامی هم فراتر رفته‌اند. حتی ماه گذشته٬ برنامه‌‌ای درباره‌ی چگونگی برخورد با تحقیر و توهین توسط دولت نروژ در مدارس و رسانه‌ها اجرا شد. در کنار این موارد٬ این‌جا برای بچه‌ای که مورد خشونت قرار گرفته٬ انواع کمک وجود دارد. کمکی که برای زنان و مردان نیز هست. اگر به سنگ و آجر اول که تا ثریا می‌رود اعتقاد داشته باشیم به این نتیجه می‌رسیم که وقتی در جامعه‌ای از قانون تا رسانه٬ حاکم٬ خانواده٬ فرهنگ و نخبگان از این کلام نابرابر و پر از خشونت استفاده می‌کنند٬ حتما سنگ اولیه نادرست بنا شده است.


معاون وزیر صنعت: ۱۴ هزار کارخانه در ایران تعطیل شده است




محمدعلی سید ابریشمی، معاون وزیر صنعت ایران، از توقف فعالیت ۱۴ هزار واحد صنعتی در ایران خبر می‌دهد.

به گزارش روز سه‌شنبه ۴ آذر خبرگزاری ایسنا، وی توضیح داد که کار این تعداد واحد صنعتی طی ۱۵ سال اخیر متوقف شده‌است که اکثر آنها بین سال‌های ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ اتفاق افتاده است.

معاون وزیر صنعت ایران در همین روز در گفت‌وگو با خبرآن‌لاین نیز در این مورد توضیح داده و افزود: «همچنین ۲۲ هزار واحد صنعتی با ظرفیت کمتر از ۵۰ درصد کار می‌کنند. ۲۴ هزار واحد صنعتی هم با ظرفیت ۵۰ تا ۷۰ درصد به کارشان ادامه می‌دهند.»

معاون وزیر صنعت همچنین به تملک واحدهای صنعتی توسط بانک‌ها نیز اشاره کرده و گفت: «در مجموع ۸۱ هزار واحد صنعتی در شهرک‌های صنعتی فعالیت می‌کنند. از این مجموع ۱۰۰ واحد صنعتی به دلیل مشکلاتی مانند عدم پرداخت بدهی‌ها توسط بانک‌ها تملیک شده‌اند. همچنین ۷۰ درصد از واحدهای صنعتی که ورشکسته یا متوقف شده‌اند در سال‌های بین ۸۴ تا ۹۲ به این وضعیت رسیده‌اند.»

او بیان داشت: «تحقیقات ما نشان می‌دهد ۷۰ درصد مشکل توقف فعالیت کارخانه‌ها به تامین نقدینگی مربوط است. همچنین بخشی از این صنایع نیز به دلیل مشکل بازار فروش و اختلاف با شرکا تعطیل شده‌اند.»

آقای سید ابریشمی روز دهم اردیبهشت سال جاری نیز در مورد تعطیلی کارخانه‌ها سخن گفته و اظهار داشته بود که در دولت حسن روحانی، ۵ هزار و ۴۰۰ واحد تولیدی در ایران از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۱ ورشکسته یا تعطیل شده‌اند.

وی تأکید کرده بود که ۷۰ درصد واحدهای تولیدی ایران از زمان آغاز تحریم‌های اقتصادی «با مشکلات بسیاری» روبه‌رو شده‌اند که منجر به تعطیلی آنها شده است.

پیش از این و در اسفند سال ۱۳۹۱ علیرضا محجوب، دبیرکل خانه کارگر، اعلام کرده بود که طبق آمارهای رسمی، ۱۰۰ هزار کارگر از بیش از یک هزار واحد تولیدی اخراج شده و در سال ۹۱ از هر ۱۰ واحد تولیدی هشت واحد دچار وضعیت بحرانی بودند.

همچنین به گفته محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت حسن روحانی، نرخ اشتغال در بخش صنعت و در سال ۹۱ به منهای سی و شش درصد رسیده و از ۸۴۱ واحد تولیدی در شهرک‌های صنعتی سراسر ایران تنها ۱۹۲ واحد در حال فعالیت‌اند و ۶۲۹ واحد دیگر تعطیل شده‌اند. بسیاری از واحدهای تولیدی نیز که توانستند دوام بیاورند، با ظرفیت حدود ۴۰ درصد فعالیت می‌کنند.

وضعیت وخیم ورشکستگی و تعطیلی کارخانه‌ها در ایران در حالی است که معاون وزیر کار ایران این هفته از نیازِ سالیانه ایران به ایجاد ۸۰۰ تا ۹۰۰ هزار شغل جدید خبر داد و گفت که ایجاد این تعداد شغل، نیازمند رسیدن نرخ رشد تولید در ایران به ۷ درصد است.

مرکز آمار ایران در گزارش جدید خود از تک‌رقمی شدن نرخ بیکاری در کشور در تابستان سال ۹۳ و کاهش این شاخص به ۹٫۵ درصد خبر داده‌است اما صدا و سیما و برخی از رسانه‌های ایران نسبت به صحت این آمار ابراز تردید کرده‌اند.


تجمع کارگران و نمایندگان تشکل‌های کارگری در مقابل مجلس




جمعی از کارگران و نمایندگان تشکل‌های کارگری در اعتراض به موضوع ادغام بیمه درمان تامین اجتماعی در مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کردند.

یکی از نمایندگان تشکل‌های کارگری در گفت‌وگو با ایسنا در این باره اظهار کرد: علیرغم آنکه بار‌ها مخالفت خود را با این مساله اعلام کرده‌ایم اما متاسفانه ظرف چند روز گذشته طرح مجدد این موضوع در مجلس را شاهد بوده‌ایم.

وی با بیان اینکه جامعه کارگری اجازه ادغام بیمه درمان تامین اجتماعی را نخواهد داد، گفت: صندوق تامین اجتماعی و بیمه درمان سازمان از محل درآمد کارگران ایجاد شده و تمام بیمارستان‌ها، درمانگاه‌ها و مراکز درمان تامین اجتماعی از پول کارگران است و دولت غیر از بدهی نقشی در آن‌ها نداشته است.

این فعال کارگری با اشاره به تجمع خودجوش کارگران در برابر مجلس اظهار کرد: از وزیر کار می‌خواهیم با اعلام موضع جدی در این خصوص، اجازه غارت اموال کارگران را ندهد.

وی تصریح کرد: سازمان تامین اجتماعی یک نهاد عمومی غیردولتی است و هیچ سنخیتی با یک سازمان دولتی ندارد و نمی‌تواند همانند سایر صندوق‌های بیمه‌ای در سازمان بیمه سلامت ایران ادغام شود.

طرح ادغام بیمه درمان تامین اجتماعی با بیمه سلامت از زمان طرح توسط وزارت بهداشت و درمان، موجی از انتقادات و اعتراضات کارگری را به دنبال داشت تا جایی که علی ربیعی، وزیر کار صراحتا اعلام کرد که اجرای طرح تجمیع بیمه‌ها نیازمند زمان و بررسی دقیق ابعاد آن است و نباید با اقدامی یک شبه و عجولانه بیمه‌ها را از هم پاشید.

مواضع گروه‌های کارگری و کارفرمایی در قبال موضوع ادغام بیمه درمان تامین اجتماعی حاکی از آن است که استفاده از منابع یک سازمان بیمه گر که صاحبان مشخصی دارد بدون اجازه صاحبان آن امکانپذیر نیست.

پیش‌تر نیز نادر قاضی‌پور، نایب رییس فراکسیون کارگری مجلس اعلام کرده بود که دولت نمی‌تواند یک شبه بیمارستان‌ها را تملک کند و به اموال کارگران چوب حراج بزند.

وی گفته بود مخالف بیمه همگانی نیستیم بکه با انتقال بیمارستان‌های تامین اجتماعی به وزارت بهداشت و درمان مخالفیم زیرا نمی‌توان به بهانه بیمه همگانی حق کارگران را به دولت واگذار کرد.

به گزارش ایسنا، تجمع امروز جمعی از کارگران در اعتراض به تفکیک درمان و ادغام بیمه درمان سازمان تامین اجتماعی صورت گرفته است.


روحانی: تحریم‌ها تاثیر ندارد، به فعالیت‌های هسته‌ای ادامه می‌دهیم




حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران با بیان این‌که تردیدی در فعال ماندن فناوری و تاسیسات هسته‌ای ایران اسلامی وجود ندارد و امروز طرفهای مذاکره باور دارند که فشار و تحریم در برابر ایران بی‌نتیجه است.

روحانی که شامگاه دوشنبه ۲۴ نوامبر در گفت‌وگوی ویژه تلویزیونی سخن می‌گفت، با تاکید بر اینکه راه مذاکره به توافق نهایی منجر خواهد شد، گفت: «سانتریفیوژ‌ها هرگز متوقف نمی‌شوند، چرخ زندگی مردم نیز بهتر خواهد چرخید.»

او ادامه داد: «ما یک پیروزی بزرگی مهم‌تر از آنچه که در این مذاکرات روی داد، داریم و آن پیروزی بزرگ این است که امروز شرایط مثل سال‌های قبل نیست، امروز در جایگاهی هستیم که هیچ کس در دنیا نمی‌گوید برای اینکه ایران حرف ۱+۵ را بپذیرد، باید تحریم‌ها افزایش یابد و هیچ کس نمی‌گوید برای رسیدن به توافق باید به ایران فشار بیشتری وارد شود بلکه می‌گویند که باید برای دستیابی به توافق، زمان بیشتری گذاشته و بحث‌های بیشتری انجام دهیم و این یک موفقیت بزرگ برای راهی است که ملت بزرگ ایران از ۲۴ خرداد پارسال شروع کرد و آن حماسه سیاسی را آفرید.»

رییس جمهوری ایران تصریح کرد: «امروز دنیا می‌داند که با ایران تنها باید از راه گفت‌و‌گو، منطق و مذاکره کار را پیش برد و راهی وجود ندارد برای اینکه کسی بخواهد از مسیر یا ابزار دیگری استفاده کند.»
هدف از مذاکرات هسته‌ای
روحانی با بیان اینکه ایران دو هدف بزرگ از کنار مذاکره مد نظر داشته و آن را دنبال می‌کنید، اظهار داشت: «اولین هدف حفظ فناوری هسته‌ای و ادامه این راه و هدف دوم برداشتن تحریم است در این مدت ما فناوری‌ها را ادامه دادیم، یعنی همواره سانتریفیوژ‌ها در حال چرخش بود و به ملت ایران قول می‌دهم که هیچ وقت حرکت سانتریفیوژ‌ها متوقف نخواهد شد.»

وی اضافه کرد: «اما از آن طرف چرخه زندگی مردم باید روز به روز بهتر شود و در این مدت حرکت بسیار خوبی مردم و دولت در کنار هم انجام دادند و این راه ادامه خواهد یافت.»

رئیس جمهوری ایران ادامه داد: «هدف دوم در جریان مذاکرات این بوده که تحریم‌ها قدم به قدم برداشته شود، امروز بخشی از تحریم‌ها برداشته شده و بخشی باقی است، اما آنچه مهم است اینکه در این مذاکرات طرف مذاکره کننده کاملاً قبول داشت که تحریم باید برداشته شود و صرفاً اینکه چگونه و از چه زمانی آغاز شود، مورد بحث است.»

او گفت: «امروز هیچ کس در دنیا تردید ندارد که ایران باید فناوری هسته‌ای از جمله غنی سازی را در خاک خودش داشته باشد و هیچ کس هم تردید ندارد که تحریم باید برداشته شود.»

رئیس جمهوی ایران اظهار داشت: «امروز همه دنیا می‌دانند که راهی که انتخاب شده تحت عنوان تحریم و فشار، راه نادرستی بوده و به نتیجه نمی‌رسد. بنابراین راهی که انتخاب کرده‌ایم که مسیر تعامل با دنیا است مسیر درستی بوده و پاسخ داده و بعد هم پاسخ خواهد داد.»
بسیاری شکاف‌ها برداشته شده است
روحانی همچنین با قدردانی از هیأت مذاکره کنندگان هسته‌ای ایران گفت: «مذاکره کنندگان کشورمان در این مدت بویژه در روزهای اخیر به صورت شبانه روزی در حال تلاش بودند و با توجه به مسئولیتی که دارم به طور مداوم با آن‌ها در تماس بودم، به هرحال ۶ کشور بزرگ با هیأت‌های بسیار مفصل در برابر ما هستند، اما بحمدالله گام‌هایی به پیش گذاشتیم. درست است که در این مذاکرات ما هنوز به توافق نهایی نرسیده‌ایم، اما می‌توانم بگویم که برای رسیدن به توافق نهایی گام‌هایی به جلو برداشته‌ایم و شرایط امروز با ۳ ماه و ۶ ماه پیش کاملاً متفاوت است و منطق‌ها بسیار به هم نزدیک شده و بسیاری از شکاف‌ها برداشته شده است. اما هنوز گام‌ها و مسیرهایی پیش رو است که باید طی شود.»

روحانی خاطر نشان کرد: «آنچه امروز توافق شده بر این مبنا است که شرایطی که از توافق ژنو بوده برای چند ماه دیگر باقی بماند نه اینکه فقط این توافق ژنو چند ماه باقی بماند، بلکه فرصت ادامه مذاکره برای دستیابی به هدف و توافق نهایی و این چیزی است که مورد اتفاق نظر همه است.»

رییس جمهوری ایران تصریح کرد: «ملت ایران پیروز خواهد شد و به پیروزی نهایی خواهد رسید و من در توفیق راهی که انتخاب کرده‌ایم هیچ تردیدی ندارم و هیچ راهی برای دنیا جز مذاکره با نمایندگان ملت ایران وجود ندارد و این راه مذاکره به توافق نهایی منجر خواهد شد.»
توافق دو مرحله دارد
او با بیان اینکه توافق دو مرحله دارد، اظهار داشت: «یک مرحله مباحث پشت پرده است که در آن منطق‌ها به هم نزدیک می‌شود و در این زمینه پیشرفت‌هایی داشته‌ایم. یک مرحله دیگر هم این است که این تفاهم‌ها روی کاغذ وارد شده و به توافق قطعی و نوشته شده تبدیل می‌شود. ما با این مرحله دوم هنوز فاصله داریم ولی در مرحله اول گام‌های خوبی برداشتیم، مطمئن هستم که شرایط پیش روی ما به طور مرتب از آن حالت خاکستری به سمت سپیدی و روز روشن رو به پیش می‌رود و گام‌های ما تاکنون در این راستا بوده و در آینده نیز اینچنین ادامه خواهد یافت.«

رییس جمهوری ایران روند مذاکرات اخیر را به طور کلی مثبت ارزیابی کرد و اظهار داشت: «یک زمانی بود که طرف مذاکره کننده ما اصلاً به اینکه در داخل خاک ایران به طور مستمر غنی سازی ادامه داشته باشد، حاضر نبود، ولی امروز هیچ کس تردید ندارد که در داخل ایران غنی سازی ادامه یابد و فناوری هسته‌ای ما ادامه خواهد داشت.»

روحانی گفت: «یک زمانی تردید وجود داشت که آیا در اراک، ما نیاز به رآکتور داریم، یا نداریم. اما امروز در این زمینه تردیدی وجود ندارد و صرفاً ممکن است در خصوص نوع رآکتور و ویژگی‌هایش، مباحثی داشته باشیم اما اصل موضوع مورد اتفاق نظر است.»

او افزود: «امروز در اینکه ایران باید تحقیق و توسعه را ادامه دهد اتفاق نظر وجود دارد و در اینکه باید تحریم برداشته شود و پرونده ایران از شورای امنیت خارج شود، هیچ کس تردید ندارد. منتها بحث روی زمان بندی هاست که چه اقداماتی ما انجام دهیم و چه اقداماتی جهان انجام دهد. بنابراین در مسیر موفقیت و توفیق قرار داریم و مردم ما همواره موفق و پیروز بوده و در این راه هم پیروز خواهد بود.»
از حقوق هسته‌ای خود کوتاه نخواهیم آمد
رییس جمهوری ایران با تأکید بر اینکه هیچگاه از آنچه حقوق ملت ایران نامید کوتاه نخواهیم آمد، تصریح کرد: «هیچ وقت از چارچوب‌هایی که به عنوان خط قرمز از طرف ملت ایران و از طرف رهبری معظم انقلاب پیش روی ما است، عبور نکرده و نخواهیم کرد و در همین چارچوب هم در مسأله هسته‌ای و سایر مسایل به موفقیت رسیده و خواهیم رسید.»

روحانی گفت: «امروز تمام شرکت‌های و تمام بخش‌های اقتصادی و تمام سیاسیون دنیا وقتی با ما مذاکره می‌کننده صراحتاً اعلام می‌کننده که راهی جز توافق و پایان تحریم وجود ندارد و این همه، موفقیت مردم بزرگ ایران است و ان شاء الله پیروزی نهایی نیز در سایه تلاش و برکت خون شهیدان و از جمله شهدای هسته‌ایمان از آن ملت ایران خواهد بود. »


کمپین "سِلفی های نه به خشونت" در روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان




"کانون شهروندی زنان" یک نهاد مستقل مدنی که در تهران فعالیت می کند با راه اندازی کمپین "سِلفی های نه به خشونت علیه زنان" در فیس بوک و شبکه های اجتماعی، از شهروندان و کاربران شبکه های اجتماعی خواسته تا همزمان با روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان با انتشار "سِلفی های نه به خشونت"، اعتراض خود را نسبت به خشونت ابراز کنند.

کانون شهروندی زنان،که برای دستیابی به حقوق شهروندی برابر برای زنان تلاش می کند، با راه اندازی کمپین "سِلفی های نه به خشونت علیه زنان" در فیس بوک و شبکه های اجتماعی و انتشار عکس های شماری از فعالان حقوق زن و فعالان مدنی و از جمله گوهر عشقی، صبا شعردوست، طلعت تقی نیا، نرگس محمدی، شیما قوشه، بهروز علوی و  پیام های آنها را در اعتراض به خشونت و خشونت علیه زنان، از شهروندان و کاربران شبکه های اجتماعی خواسته است تا با انتشار "سِلفی های نه به خشونت علیه زنان" درصفحات شخصی یا وبلاگ های خود و یا ارسال آن برای این کانون اعتراض خود را نسبت به خشونت ابراز کنند.

"کانون شهروندی زنان"، همچنین با انتشار بیانیه به مناسب 25 نوامبر، چهارم آذر ماه، روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، ضمن اعتراض به تداوم بازداشت مهدیه گلرو، اعلام کرد که به رغم آنکه به رغم اعتراض مسالمت آمیز و همگانی به "خشونت اسیدپاشی های زنجیره ای علیه زنان"، مقام ها و دستگاه های مسئول "نه تنها عاملان و آمران این وقایع شوم را معرفی نکرده اند بلکه یکی از زنان معترض به اسیدپاشی های اخیر یعنی مهدیه گلرو،عضو کانون شهروندی زنان، را همچنان در حبس نگه داشته اند."

در بیانیه کانون شهروندی زنان که روز دوشنبه سوم آذر ماه و در آستانه 25 نوامبر،چهارم آذر، روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان منتشر شد، آمده است: "مهرماه سال جاری اسیدپاشی های زنجیره ای در اصفهان که شکلی عریان از خشونت علیه زنان بود، باعث نگرانی و اعتراض گسترده زنان و مردان شد. شاید این برای نخستین بار بود که جامعه ایران اعتراضی را با چنین وسعتی نسبت به اعمال خشونت علیه زنان ابراز می کرد. واقعیت این است که جامعه ایران در اعتراض مسالمت آمیز به خشونت اسیدپاشی های زنجیره ای علیه زنان واکنشی خودجوش و همگانی نشان داد و به طرزی آشکار، انزجار خود را از پدیده خشونت اعلام نمود، ولی متأسفانه تاکنون مسئولان و مقامات حاکمیت به وظیفه قانونی خود عمل نکرده و پاسخ مناسبی به اعتراضات گسترده مردم نداده اند. نه تنها عاملان و آمران این وقایع شوم را معرفی نکرده اند بلکه یکی از زنان معترض به اسیدپاشی های اخیر یعنی مهدیه گلرو،عضو کانون شهروندی زنان، را همچنان در حبس نگه داشته اند."

این بیانیه تاکید کرده است که "این واقعه مؤید وجود و تداوم رویکرد دوگانه حکومت و مردم نسبت به مسایل زنان است که طی سال های گذشته از جمله عوامل بسترساز خشونت علیه زنان به شمار می آید. چرا که جامعه ایران به لحاظ رشد و بلوغ فکری به موقعیتی دست یافته که شکاف ملموس و آشکاری میان دیدگاه های رسمی نسبت به زنان از یک طرف و رویکرد جامعه نسبت به حقوق زنان از طرف دیگر به وجود آورده است."

کانون شهروندی زنان با اشاره به اینکه "جامعه ایران و به ویژه زنان کشور به دلیل کسب صلاحیت های علمی- مدیریتی و تأثیرگذاری در عرصه های اجتماعی- اقتصادی و سیاسی بر مدارهایی وارد شده اند که می بایست از حقوق متناسب با چنین جایگاه و پیشرفت هایی برخوردار باشند"، یادآوری کرده است که "بخش هایی از حاکمیت، به ویژه در عرصه قانونگذاری چنین تغییراتی را لحاظ ننموده و به تغییر قوانین به نفع زنان اهمیتی نمی دهند و حتا با تصویب قوانین ضد زن، هر چه بیشتر بر تضییع حقوق زنان و در نتیجه گسترش خشونت علیه آنان اصرار می ورزند."

در بیانیه کانون شهروندی زنان آمده است: "نگاهی گذرا به قوانین مصوب «مجلس دهم» بیانگر وجود چنین اختلاف رویکرد بین جامعه و نهادهای رسمی و حکومتی است. طرح و تصویب قوانینی همچون «ازدواج پدر با فرزندخوانده»، «طرح صیانت از حجاب و عفاف»، «طرح حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر» و... در حالی صورت می گیرد که سال هاست زنان نسبت به چنین اقداماتی از سوی قانونگذاران واکنش منفی نشان داده و اجرای این قوانین را در شأن و منزلت زن ایرانی نمی دانند و اعتراض خود را همواره نسبت به قوانین تبعیض آمیز علیه زنان اعلام" کرده اند.

کانون شهروندی زنان همچنین از "پافشاری مجلس کنونی برای تصویب قوانین تبعیض آمیز علیه زنان" به عنوان اقدامتی یاد کرده است که "بسترساز خشونت علیه زنان" بوده و به گسترش نابرابری علیه زنان مشروعیت می دهد.

در بیانیه کانون شهروندی زنان به "ادامه پافشاری مجلس کنونی برای تصویب قوانین تبعیض آمیز علیه زنان" با وجود "اعتراضات زنان"  اشاره و تاکید کرده است که "به ناگزیر ما زنان را به این فکر و عمل وامی دارد تا در حد توان و بضاعت مان اجازه ندهیم هیچ نماینده زن ستیز و مخالف حقوق زنان در دور بعدی انتخابات، به مجلس راه یابد."

کانون شهروندی زنان در این بیانیه آورده است که جامعه ایران و زنان ایرانی "پس از سال ها اعتراض خاموش یا آشکار بخش بزرگی از جامعه ایران نسبت به تضییع حقوق زنان که در مقاطع مختلف به شکل های مختلف ظهور و بروز یافته و مطالبات بر حق و انسانی خود را به مسئولان و مقامات نشان داده، حق دارد که نمایندگانی را بر کرسی قانونگذاری بنشاند که مطالبات آنان را نمایندگی کرده و پیگیر حقوق از دست رفته زنان و کاهش خشونت علیه آنان باشند."


سازمان قضایی نیروهای مسلح از حکم حبس برای سربازان غایب خبر داد




بنابر اعلام سازمان قضایی نیروهای مسلح، سربازان وظیفه هرگاه در زمان صلح بیش از ۱۵ روز ‌متوالی مرتکب غیبت شده و عذر موجهی نداشته باشند، فراری محسوب شده و پس از دستگیری، به حبس محکوم خواهند شد.

به گزارش آنا، بر اساس ماده 59 «قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح»، سربازان فراری چنانچه‌ دستگیر شده باشند، به حبس از سه ماه تا یک سال یا سه ماه تا یک سال اضافه خدمت ‌محکوم می‌شوند.‌

هم‌چنین بر اساس ماده 60 این قانون، سربازان فراری در زمان صلح هرگاه شخصاً خود را معرفی و‌ مشغول خدمت شوند، اگر برای اولین بار مرتکب فرار از خدمت شده و ظرف مدت 60 روز ‌از شروع غیبت، خودشان را معرفی کنند، بدون ارجاع پرونده به مرجع قضایی، در مقابل هر روز ‌غیبت و فرار، دو روز به خدمت دوره ضرورت آن ها افزوده می‌شود. این اضافه خدمت‌بیش از سه ماه نخواهد بود. اما چنانچه پس از مدت 60 روز خود را معرفی کنند و یا‌ سابقه فرار از خدمت داشته باشند، به حکم دادگاه، به حبس از دو تا شش ماه محکوم‌ می‌شوند.

براساس این ماده قانونی، چنانچه در زمان جنگ، بسیج و فراخوان عمومی یا هنگامی که یگان مربوطه‌ در آماده‌باش رزمی باشد و ظرف حداکثر دو ماه از تاریخ شروع جنگ، بسیج و فراخوان‌عمومی یا اعلام آماده‌باش رزمی خود را معرفی کنند، از تعقیب و کیفر معاف خواهند بود.‌ در صورتی که معرفی پس از مدت یاد شده باشد، یا در این مدت و یا پس از آن دستگیر شوند، ‌حکم فراری در زمان جنگ را خواهند داشت.

این گزارش می افزاید که قاضی رسیدگی کننده به پرونده می‌تواند بر اساس شرایط خاصی که یک سرباز مرتکب جرم شده است مانند مشکلات خانوادگی، نیاز شدید مالی و... هم‌چنین ندامت، سوابق اخلاقی و مذهبی مثبت و حسن شهرت و نداشتن سابقه فرار از خدمت و غیره، مجازات حبس را به جزای نقدی از یک میلیون تا 10 میلیون ریال یا اضافه خدمت از دو تا چهار ماه تبدیل می‌کند.


ایران و سودان تنها مخالفان با قطعنامه ازدواج کودکان در دنیا




سازمان ملل متحد روز جمعه ۲۱ نوامبر ۲۰۱۴ در قطعنامه‌ای از همه‌ی کشورهای عضو خواست  تا ازدواج کودکان زیر ۱۸ سال و«ازدواج اجباری» را ممنوع اعلام کرده و شرایط و قوانین لازم برای پیشگیری از آن را تصویب و اجرا کنند و همچنین با متخلفان برخورد کنند. 

گفتنی‌ است این قطعنامه توسط تمام کشورهای عضو به‌جز ایران و سودان امضا شده است و در دسامبر ۲۰۱۴ برای تصویب‌نهایی به مجمع عمومی سازمان ملل متحد خواهد رفت.

بر اساس این قطعنامه کمیته‌حقوق بشر مجمع عمومی سازمان ملل از کشورهای عضو خواست تا برای متوقف کردن ازدواج زودهنگام و اجباری کودکان قدم‌های جدی بردارند و دلیلی وجود ندارد که هیچ کودک زیر ۱۸ سالی در هیچ کجای دنیا به نام «فرهنگ و عرف» ازدواج کند.

بیشترین شمار ازدواج کودکان در جنوب آسیا، کشورهای جنوب صحرای آفریقا و غرب آفریقا اتفاق می‌افتد. در نیجریه ۷۷ درصد زنان ۲۰ تا ۴۹ ساله، پیش از ۱۸ سالگی ازدواج کرده‌اند. بنگلادش و هندوستان از جمله کشورهای‌ هستند که آمار بسیاربالایی در ازدواج دختران زیر ۱۵ سال دارند و یک سوم دختربچه‌هایی که در کودکی عروس می‌شوند هندی‌اند.

کریستین کالاموینا، نماینده‌ی دائمی زامبیا در سازمان ملل متحد در این رابطه گفت: «ازدواج کودکان نه تنها به افزایش نابرابری جنسیتی می‌انجامد و مانع از پیشرفت زنان می‌شود، بلکه اثرات جبران‌ناپذیری بر سلامت جسمی و روانی آنان باقی می‌گذارد. مقابله با بیماری‌هایی مانند ایدز، مرگ ومیر ناشی از بارداری زودهنگام و سقط جنین ناشی از سن کم نیز سخت‌تر می‌شود.»

درحال حاضر بیش از ۷۰۰ میلیون زن در سراسر جهان در کودکی ازدواج کرده‌اند که از این تعداد حدود ۲۵۰ میلیون نفر زمان ازدواج کمتر از ۱۵ سال داشته‌اند. پیشتر«انجمن سرمایه مردمی سازمان ملل» در گزارشی هشدار داده بود که مابین سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۰ بیش از ۱۴۰ میلیون دختر «کوچک عروس» می‌شوند.

بر اساس تحقیقات سازمان ملل، با توجه به اینکه بعضی والدین فکر می‌کنند که ازدواج در سنین پایین می‌تواند دختران را از خشونت‌ها و تجاوزات جنسی محافظت کند اما اغلب خلاف آن ثابت می‌شود و دخترانی که در کودکی ازدواج می‌کنند به نسبت دخترانی که در سنین بالاتر ازدواج می‌کنند، بیشتر قربانی خشونت خانگی می‌شوند.

ازدواج کودکان مساله پیچیده‌ای است که در بسیاری از کشورهای توسعه نیافته و کمتر توسعه یافته مشاهده می‌شود و ریشه در بی‌سوادی، نابرابری‌های جنسیتی، سنت، ناآگاهی و فقر دارد.

گفته‌ می‌شود ازدواج زودهنگام، اثرات جدی بر سلامت جسمی و روانی کسانی که قربانی آن می‌شوند، دارد. این کودکان در بیشتر موارد از ادامه‌تحصیل محروم می شوند و از کار و مشارکت در جامعه دور می مانند و به‌غیر از افزایش خطر بیماری‌هایی مانند ایدز، سقط جنین و …  بیشتر مرگ‌ومیرها به هنگام زایمان یا پس از آن در دختران زیر ۱۸ سال رخ می‌دهد.

در سال ۲۰۱۳ بیش از ١٣٠٠ قربانی ازدواج‌ اجباری دربریتانیا به پلیس گزارش دادند که از هر۶نفر، ۱ نفر از آنها کمتر از ۱۵ سال سن داشته‌اند. از ژوئن ۲۰۱۴ اجبار به ازدواج در بریتانیا جرم محسوب شده و تا ۷ سال زندان برای کسانی که در این امر مشارکت داشته‌اند در بردارد. ازدواج دختربچه‌ها در جنوب آسیا و برخی مناطق قاره‌ی آفریقا رایج‌تر از دیگر مناطق جغرافیایی است. در این میان بیشترین ازدواج کودکان در بنگلادش و هند رخ می‌دهد. یک سوم دختربچه‌هایی که به اجبار ازدواج می‌کنند، هندی‌اند.

این قطعنامه در حالی تصویب شد که جمهوری اسلامی ایران و سودان با پاراگرافی از قطعنامه مخالفت کرده‌اند. این پاراگراف کشورها را موظف می‌کند تا از «حق زنان بر بدن خود» و«حق باروری زنان» محافظت کنند. ایران و سودان ضمن ابراز نگرانی پاراگراف مذکور را «مغایر با دین و عرف» خود دانسته‌اند.»

سازمان حقوق بشری «عدالت برای ایران» در گزارشی با استناد به آمار رسمی سازمان ثبت احوال ایران، خبر از ازدواج ۳۱ هزار دختربچه زیر ۱۵ سال در ۹ ماه اول سال ۱۳۹۲ داده است. این رقم معادل ۵ درصد کل ازدواج‌های ثبت‌شده در این زمان است.

ایران در سال ۱۳۷۲ کنوانسیون بین‌المللی حقوق کودک را  با «حق تحفظ» امضا کرده که با توجه به این افراد زیر ۱۸ سال کودک محسوب می‌شوند و همچین ازدواج کودکان در این پیمان‌نامه بین‌المللی منع شده است. حق تحفظ این امکان را به دولت ایران می‌دهد که در صورت مغایرت بندهای کنوانسیون با قوانین داخلی آن را اجرا نکند. در قوانین ایران تعریف مشخص و واحدی برای «کودک» وجود ندارد و بر اساس قوانین ایران، سن ازدواج دختران ۱۳ و پسران ۱۵سال تعریف شده است و قانون به والدین و یا جد پدری دختر این اجازه را می‌دهد که به تشخیص خود و با مصلحت کودک او را پیش از سن ۱۳ سالگی به عقد ازدواج درآورد.

امضای کنوانسیون حقوق کودک از سوی ایران الزاماتی را برای این کشور به‌وجود آورده تا در قانون اعدام کودکان تجدید نظر کند هرچند قوانین قصاص برای کودکان همچنان پابرجاست و مطابق قانون مجازات اسلامی جدید در قبال کودکانی که  زیر ۱۸ سال مرتکب جرم شده‌اند تا پایان ۱۸ سالگی آنان را در زندان نگهداری می‌شوند و سپس اعدام کنند. با این وجود، در گزارش اخیر احمد شهید، گزارش‌گر حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران، به اعدام حداقل ۸ مورد نوجوان زیر ۱۸ سال، در ۱۵ ماه گذشته، اشاره شده است.


اطلاعات سپاه علیه روحانی 'وارد عمل' شده است




امروز ۱۵ نماینده مجلس به طور رسمی از وزیر اطلاعات خواسته اند تا در مورد گزارشی که اخیرا در مورد "پروژه عملیاتی سازمانت اطلاعات سپاه پاسداران علیه دولت حسن روحانی" منتشر شده است توضیح بدهد.

اشاره نمایندگان سوال کننده، به گزارشی است که قسمت اول آن سه شنبه ۲۷ آبان و قسمت دوم آن یکشنبه ۲ آذر در سایت سحام نیوز منتشر شده که از جمله رسانه های منتقد محافظه کاران حاکم محسوب می شود. این گزارش، مدعی شده است که سازمان اطلاعات سپاه پاسدارن از مدتی پیش و با استفاده از بودجه و امکانات عمومی، اقدامات گسترده ای را برای "زمین‌گیر کردن دولت یازدهم" در دست انجام دارد.
گزارش، همچنین به ذکر جزئیاتی در مورد افراد متهم به هدایت "پروژه" سازمان اطلاعات سپاه و "خانه های امن" مورد استفاده در این فرایند پرداخته و افزوده که حسن روحانی، در مورد چنین فعالیت هایی به آیت الله خامنه ای شکایت برده است.
توضیح خواستن ۱۵ نماینده مشهور به همسویی با سپاه پاسداران از وزیر اطلاعات بر سر انتشار چنین گزارشی در یک سایت منتقد، طبیعتا این گزارش را بیش از زمان انتشار اولیه آن رسانه ای کرده است. به ویژه آنکه نه تنها رویکرد معمول محافظه کاران حاکم در مورد چنین گزارش هایی، سکوت برای پرهیز از "رسانه ای کردن بیشتر" آنها بوده، که متن و ترکیب سوال نمایندگان نیز، تامل برانگیز به نظر می رسد.
در واقع تنها در یکی از سوالات چهارگانه نمایندگان، از وزیر اطلاعات پرسیده شده که آیا "اصل گزارش را تایید می کند" نه؛ اما سه سوال دیگر، گویی با فرض صحت گزارش، از وزیر در مورد انتشار آن بازخواست می کنند. مشخصا، از این زاویه که "در صورت تأیید، چه نهادی اقدام به این حرکت مغرضانه و خلاف تدبیر کرده است؟"، "چگونه و توسط چه کسانی این گزارش به دست رسانه‌های ضد انقلاب رسیده است؟" و "برای شناسایی و مجازات افراد و یا نهادی که این گزارش را تهیه و منعکس کرده‌اند، چه اقدامی انجام شده است؟"
شاید هنوز برای قضاوت راجع به اجزای مختلف گزارش "پروژه عملیاتی سازمان اطلاعات سپاه پاسداران علیه دولت حسن روحانی" زود باشد. اما قابل تردید نیست که سوالات امروز نمایندگان نزدیک به جبهه پایداری، وزن این گزارش را در میان مخاطبان رسانه ها، به گونه ای معنی دار افزایش داده است.


دخالت نیروهای امنیتی و انتظامی در مراسم تشییع‌جنازه “محسن خشخاشی”، دبیر فیزیک




دخالت نیروهای امنیتی و انتظامی در مراسم تشییع‌جنازه “محسن خشخاشی”، دبیر فیزیک دبیرستان پسرانه “حافظی” شهرستان بروجرد که روز شنبه (۱ آذر-۲۲ نوامبر) توسط یکی از دانش آموزانش به قتل رسید، با اعتراض معلمان این شهرستان همراه شد.

در حالی که چندین هزار نفر از مردم بروجرد صبح روز دوشنبه (۳ آذر) برای تشییع جنازه‌ی این معلم در مقابل اداره آموزش‌و‌پرورش این شهرستان تجمع کرده بودند، نیروهای امنیتی، پیکر آقای خشخاشی را به صورت مستقیم از خانه به “آرامگاه دارالسلام” منتقل کردند که به دنبال آن، نزدیک به سه هزار نفر با سر دادن شعارهایی که رنگ و بوی اعتراض می‌داد، از مقابل اداره‌ی آموزش‌وپرورش به سمت این “آرام‌گاه” راهپیمایی کردند.


با توجه به حضور “پرشمار” نیروهای “پلیس” و “ماموران نهادهای نظارتی” در این مراسم، نیروهای انتظامی، سعی در متفرق کردن حاضران داشتند هرچند که «برخورد خشنی از سوی این نهاد نظامی با مردم گزارش نشده است».

هم‌چنین از تجمع شماری از معلمان در اعتراض به نحوه‌ی برگزاری مراسم تشییع این معلم جان‌باخته، در مقابل اداره آموزش‌وپرورش بروجرد خبر داده شده.

یکی از معلمان معترض در انتقاد از محدودیت‌های ایجاد شده برای شرکت‌کنندگان در مراسم تشییع جنازه محسن خشخاشی گفت: «حتی یک بلندگو هم در اختیار صنف معلمان قرار ندادند تا مطالب خود را بیان کنیم یا برای معلم کشته‌شده مداحی کنیم… در این مراسم فردی از جانب فرمانداری پشت بلندگو قرار گرفته بود که متن‌های از پیش آماده‌شده را می‌خواند.»

آقای خشخاشی، دبیر فیزیک دبیرستانی در منطقه‌ی “علی‌آباد” از مناطق حاشیه‌ای شهرستان بروجرد بود که ساعت ۱۱ روز شنبه و در پی بالا گرفتن جر و بحث با یکی از دانش‌آموزان سال اول این دبیرستان، با ضربه‌ی چاقوی و مضروب شد و شام‌گاه شنبه در بخش سی.سی.یو بیمارستان “چمران”، بر اثر شدت جراحات واردشده جان باخت.


این دانش‌آموز با چاقو ضربه‌ای به گلوی دبیر خود وارد کرد و سپس از دبیرستان متواری شد.


پیش‌تر، علی قربانی، رییس روابط عمومی آموزش‌و‌پرورش استان لرستان در شرح این حادثه‌ی خونین گفته بود که این دانش‌آموز، به همراه پدرش برای گرفتن مرخصی به مدرسه مراجعه کرده بود که در همین روز نمرات او که در برخی دروس مانند درس فیزیک نمره خوبی نبود، به پدرش اعلام می‌شود و به دنبال آن، «دانش‌آموز به سمت کلاس درس معلم فیزیک رفته و معلم را که مشغول درس دادن بود با چاقوی آشپزخانه‌ که از قبل زیر کاپشن خود پنهان کرده بود، مورد حمله قرار می‌‌دهد».

خانواده این نوجوان اظهار داشته اند که «او دارای مشکلات روانی بوده است

 «محمدرضا نیک‌نژاد» از فعالان صنفی معلمان و از همکاران سابق محسن خشخاشی، در گفتگو با این خبرگزاری، این معلم جان‌باخته را فردی «خوش‌رو» اما «سخت‌گیر» در کلاس درس توصیف کرده است.

از سوی دیگر جو شهرستان بروجرد را ملتهب گزارش کرده‌ و از “نیمه‌تعطیل” بودن “بسیاری از مدارس به دلیل اعتراض معلمان” خبر داده‌اند.

مدیر آموزش‌و‌پرورش بروجرد، پس از وقوع این حادثه، با حضور در دبیرستان و بیمارستان به هم‌کاران محسن خشخاشی گوشزد کرده که این حادثه را خبری نکنند.


۱۳۹۳ آذر ۳, دوشنبه

تجاوز جنسی به دختر 15ساله ناشنوا




لیلا برای فرار از جامعه روی درخت رفته. شب‌های متوالی بدن نحیفش را بالا کشیده. با یک‌لا ملحفه در سرمای پاییزی تهران کز کرده روی شاخه‌های نه‌چندان مطمئن، از ترس آزارواذیت؛ تجربه‌ای هولناک که بارها‌وبارها دچارش شده؛ بی‌صدا، بی‌فریاد با زخم‌های عمیق بر تن و روحش.
کلا چهارماه طول کشیده؛ چهارماه که از دختر 15ساله خانه تبدیل شود به مادر ناشنوا در چهارمین روز ترک شیشه و هرویین؛ در سرپناه شبانه زنان معتاد و کارتن‌خواب.
سعی می‌کنند با ایماواشاره او را متوجه سوال‌هایم کنند. خودش اما صدایش درنمی‌آید که تنها دست‌هایش می‌چرخند و آواها از دهانش خارج می‌شوند؛ گنگ‌ومبهم. می‌فهمم خانه‌شان شهریار بوده است؛ پدرش نقاش، مادرش خانه‌دار. پدرش در اثر یک تصادف می‌میرد، مادرش سه‌ماه بعد سکته می‌کند و در آن زمان لیلا تنها در خانه بوده و صدایی نداشته به اورژانس زنگ بزند. هرچه با برادرهایش تماس می‌گیرد جواب نمی‌دهند تا مادر جلو چشمانش جان می‌دهد. قصه‌اش به اینجا که می‌رسد، اشک‌هایش سرازیر می‌شود؛ اشک‌هایی که خیال بندآمدن ندارند. کسی را یارای تسلایش نیست. غمش در کنار درد و بیقراری چهارمین‌روز ترک هرویین و شیشه برای مادری 35کیلویی که چهارماهه هم باردار است، طاقت‌فرساست.
پروانه؛ دختر بهبودیافته‌ای که اولین‌بار لیلا را به سرپناه شبانه «تولد دوباره» آورده، با هیجان می‌گوید: «خودم فیلمش را دیدم، تو کوچه اوراقچی‌ها خوابیده بود از ترسش. دم‌دمای صبح بوده انگار. فیلمش را گرفته بودند. خودم فیلمش‌رو دیدم علنا. ببین مردم این منطقه چه‌جوری هستن؟ تو تاریک‌روشن هوا ازش تو خواب فیلم‌گرفته بودن. دنبال سوژه‌ن دیگه.»
صداها درهم گم می‌شوند. هرکس چیزی می‌گوید. لیلا با سه‌تا برادرش زندگی می‌کرده است. یکی متاهل است و دوتا مجرد. برادر را که ادا می‌کند، دوانگشت دودستش را به نشانه پیوند در هم گره می‌زند. ادای فرار را با دوانگشت در حال حرکت درمی‌آورد. ادای کتک و زاری را که درمی‌آورد، انگشت‌هایش را بر صورتش می‌کشد. «دریا» ایماواشاره‌هایش را ترجمه می‌کند: «برادرهایم زیاد من را کتک می‌زدند. برادرم به من شک کرد.» ادای بریدن مو را درمی‌آورد. «موهایم را برید. کتکم زد.» شکی که حاصلش فرار لیلا از خانه بوده و این، نقطه آغاز تراژدی زندگی دخترک می‌شود؛ کتکی که هنوز هم گویا آثارش روی بدنش هست: «زمانی که آمد اینجا جای ضرب‌وشتم روی بدنش هنوز باقی مانده بود. با سیم کتکش زده بودند و گوشت بدنش کنده شده بود.» اولین‌بار چطور آمدی «شوش» لیلا؟ اولین‌بار را با یک نشانش می‌دهد. کسی او را آورده و اینجا وسط میدان «شوش» رها کرده. چه کسی؟ معلوم نیست. «شوش» را می‌تواند ادا کند. شینی بلند. اینجا همین حوالی «لوکیشن» لابد قصه است؛ قصه‌ای با انبوهی سیاهی‌لشکر، اراذل‌واوباش، معتادان و زنان خیابانی «شوش».
اولین کام را چه‌زمانی گرفته معلوم نیست. سر درددلش باز شده، کاری به سوال‌های من ندارد. قصه خودش را روایت می‌کند. در پارک؛ حیران و سرگردان می‌چرخیدم. التماس می‌کردم. کف دست‌هایش را به نشانه‌ای التماس برهم می‌گذارد. سرش را خم می‌کند. چشمانش همان زاری التماس را دارند. «گشنم بود؛ خواهش کردم به من غذا بدن. در خونه مردم‌رو زدم گفتم سردمه اجازه بدین بیام تو... . با سیلی‌ زدن تو صورتم و گفتن برو. برو از اینجا.»
مسوول سرپناه می‌گوید: «یک‌ماه اول لیلا را در یک خانه نگه داشته بودند و از او سوءاستفاده می‌کردند.»
اینها را که می‌گوید، پروانه به حرف می‌آید که: «تو اون خونه بوده که میم‌ میره اونجا و باهاش آشنا میشه. ساقی بوده مواد می‌برده اونجا. بعد هم دلش سوخت که اونجا ازش سوءاستفاده می‌کردن از اون خونه آوردش بیرون. موادش را براش نگه می‌داشت. ولی کاری کرد که مواد نکشه. چون تو اون خونه معتادش کرده بودن. من از روزی که دیدمش تو «شوش» بود. یک موقع کاری چیزی داشت گشنه‌اش بود یا هرچی من و مهدی بهش کمک می‌کردیم. تا اینکه میم‌ گیر کرد، میم را بردند کمپ و این موند تو خیابان.»
پروانه لابه‌لای اشک‌های روان لیلا ادامه می‌دهد، ضجه‌هایش: «شب اول بعد از رفتن میم موند تو خیابون اما فرداشبش که دیدم این‌جوریه آوردمش اینجا. تو این منطقه باید یکی بالای سر آدم باشد اگه نباشه همه می‌خوان همه‌جوره سوءاستفاده کنن. منم دیدم اینطوری شد، می‌خوان ازش سوءاستفاده کنن. جایی جز اینجا بلد نبودم خدایی. زمان ما این خوابگاه و اینا نبود که ما به این بدختی افتادیم. جاومکان نداشته باشه مصرف‌کننده هم باشه به‌عنوان اینکه بیا جا بدیم بهت، مواد بدیم بهت، آخرش به سوءاستفاده ختم میشه. من خودم سنم یکم از این بالاتر بود این تجربه‌هارو کردم. این نمی‌تونه از خودش دفاع کنه زبون نداره نمی‌تونه داد بزنه.»
صدای گریه لیلا در اتاق می‌پیچد. نفسش‌ لابه‌لای هق‌هق‌ها گیر می‌کند. زن‌های خوابگاه او را در آغوش می‌کشند تا کمی آرام‌تر شود. دستش را می‌گیرم. تازه یادم می‌افتد که کودک است و دستان کودکی‌اش را گرفته‌ام؛ کودکی که در چهارماه پیش و لابه‌لای دردها جامانده. انگشتانش ظریف و کوتاهند، نقطه‌هایی از لاک‌نقره‌ای روی دست‌هایش جامانده.
دریا در جست‌وجو ی راهی برای آرام‌کردنش با ایماواشاره و صدا می‌گوید: «لیلا اول خدا، انگشت را می‌گیرد به سمت آسمان. رو می‌کند به ثریا اون مادر، من خواهر این‌ها همه دوست.»
«قلبم می‌زند.» با مشتی که روی سینه‌اش می‌گیرد، این را می‌گوید. هرزمانی‌که یاد پدر و مادرش می‌افتد، این‌شکلی می‌شود. لیلا به لرزه می‌افتد. نبضش را می‌گیرند. آب‌قند بهش می‌دهند. پتو می‌پیچند دورش. روز چهارم ترک مواد است. هرویین و شیشه را با هم کنار گذاشته. دردهای فیزیکی هرویینش کنار رفته. الان بی‌قراری شیشه مانده.
ثریا می‌گوید: «روز چهارم و روز هفتم سخت‌ترین روز‌های ترک شیشه است.» اینجا همه همدردند.
دریا ادامه می‌دهد: «لیلا سه‌درد دارد؛ درد خماری و نسخی و درد بچه‌اش و درد سوم اینکه لال است و نمی‌تواند دردش را بگوید. کارهای بچه‌اش در حال پیگیری است، از طریق قوه‌قضاییه و پزشکی‌قانونی کشور. با پزشکی‌قانونی از طریق دادستانی در حال انجام است اگر دیر هم شود انجام می‌دهند.»
پروانه تعریف می‌کند که: «من یک‌بار با قفل فرمون کتک خوردم سر این. یک‌بار اومدن ببرنش رفتیم دعوا با قفل‌فرمون مارو زدن.» ثریا پی حرفش را می‌گیرد که «آوردنش به مرکز به این راحتی نبود. خیلی‌ها اومدن اینجا دنبالش. تهدیدمون کردن. شیشه‌های مرکزرو شکستن. سنگ‌بارون‌کردن مرکزرو شبانه... مردای پارک  خود ما رو هم تهدید کردن. همین بار دوم ساعت 5/1شب آوردیمش. چهارشب پیش برای بار دوم آوردیمش. بچه‌های اینجا از بیرون خط‌گرفتن، پروندنش. ترسونده بودنش که تحویل مامورا می‌دنت. میندازنت زندان. این بهونه بود که ببرن و ازش سوءاستفاده کنن. برای اینکه باهاش کاسبی کنن. بار دوم با مامور رفتیم پارک «شوش» برش گردوندیم. سه‌روز تمام منطقه‌رو زیرپا گذاشتیم که پیداش کنیم.»
در این مدت چه بر لیلا گذشته بود؟ «حدود 15، 20روز بیرون بود. وضعیت جسمیش شبیه دفعه اولی بود که اینجا آوردیمش. تا مدت‌ها درگیر جراحت‌هایش بودیم.»
«20روز پیش که فراریش دادند، برایش سمعک گرفته بودیم. داشتیم پیگیری می‌کردیم. فقط باید می‌بردیم بهزیستی قالب گوشش را می‌گرفتیم که متاسفانه آن موقع فراری‌اش دادند از مرکز.»
قرصی به اصرار می‌دهند بخورد، حالا دیگر گریه لیلا تبدیل به مویه شده است.
لیلا دست‌هایش را به حالت دعا می‌آورد بالا و چیزی می‌گوید. دریا تکرار می‌کند: «خدایا کمکم کن.»
آزمایش «اچ‌آی‌وی» و «هپاتیت» او منفی بوده اما کم‌خونی دارد. 35کیلو وزنش است.
اصالتا اهل شمال‌شرق ایران هستند. می‌رود عکس پدر و مادرش را می‌آورد. دوتا عکس 3در4، در قاب کوچک عکس‌ها، پدر و مادر جوانند و جدی. عکس مادرش را می‌گیرد کنار صورتش. می‌گوید شبیه مادرم هستم. با صورتی کشیده، لب‌های درشت و چشم‌های ریز مثل لیلا.  از آرزوهای لیلا که می‌پرسم لبش به خنده باز می‌شود با همان زبان ایماواشاره. دست‌هایش را می‌گذارد روی گوش‌هایش و سرش را تکان می‌دهد و می‌خندد: «دوست دارم بازی کامپیوتری، هندزفری و سمعک داشته باشم. ساعت بزرگ طلایی داشته باشم. مثل ساعت معلمم.» دستش را می‌گذارد روی مچ دستش. ادای رقصیدن درمی‌آورد برای گفتن عروس‌شدن و با خوشحالی می‌فهماند دوست دارد عروس شود. «چون من پدر و مادر ندارم دوست دارم بچه به دنیا بیارم.» شکمش را بزرگ می‌کند. «مادر بچه‌م بشوم. شوهر داشته باشم که بابای بچه‌م شود. من بابا ندارم، بچه‌م بابا داشته باشد.»
دوست دارد خانه بگیرد و هیچ مردی را به خانه‌اش راه ندهد. نشان می‌دهد که از چشمی در بیرون را نگاه می‌کند و مردان را راه نمی‌دهد. انگشت سبابه‌اش را به نشانه نه تکان می‌دهد. به ما تعارف می‌کند با دست‌هایش، «اما شما بیایید» انگشتانش را گره می‌زند: «شما دوستانم هستید.»
در حال رفتنیم که سوگند می‌آید داخل. 17ساله و بسیار زیباست. یکی از زنان کارتن‌خواب او را آورده. دیشب را در پارک خوابیده است. مادرش را ماموران در حال حمل موادمخدر گرفته‌اند و صاحبخانه او را از اتاق نقلی‌شان انداخته بیرون. اعتیاد ندارد. کار دریا و ثریا ادامه دارد. این‌بار تلاش برای نگه‌داشتن سوگند در این سرپناه.


مذاکرات اتمی‌ تحت تاثیر دربی تهران



یک روز مانده به پایان ضرب الاجل مذاکرات اتمی‌، آنچه بیش از هر چیز برای مردم اهمیت دارد، مسابقه دربی فردا بین دو تیم‌ استقلال و پرسپولیس است.
فردا میلیون‌ها نفر و شاید هم یک چهارم از کل جمعیت ایران مشغول تماشای مسابقه دربی بین تیم‌های پرسپولیس و استقلال خواهند بود.

ممکن است تصور کنید روز یکشنبه تمام توجهات در ایران بر روی مذاکرات پشت درهای بسته هسته‌ای در وین باشد که مذاکره کنندگان جمهوری اسلامی و غرب در حال مباحثه در خصوص برنامه هسته‌ای هستند، ولی شما در اشتباه هستید.

به گزارش روزنامه "واشنگتن پست"، فردا میلیون‌ها نفر و شاید هم یک چهارم از کل جمعیت ایران مشغول تماشای مسابقه داربی بین تیم‌های پرسپولیس و استقلال خواهند بود.

در بسیاری از کشورها، مسابقات داربی چیزی بیش از یک مسابقه ورزشی است. در گلاسکو بازی تیم‌های سلتیک و رنجرز یادآور چندین دهه تنش فرقه‌ای بین کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها است؛ زمانی که بوکاجونیورز و ریور پلاته در آرژانتین رودرروی هم قرار می گیرند اختلافات بین طبقه صنعتی شهری و طبقه متوسط حاشیه شهر برجسته می شود. دربی دو تیم پرطرفدار در تهران هم دارای تاریخچه‌ای مربوط به قبل از انقلاب ۵۷ است. استقلال که تاج نامیده می شد به عنوان تیمی طرفدار پادشاهی شناخته می شد و پرسپولیس هم به عنوان موفق‌ترین تیم فوتبال ایران بیشتر به عنوان تیم طبقه کارگر شناخته می شد.

فردا اما روز مهمی‌ برای طرفداران هر دو تیم‌ است که فقط سالی‌ دو بار موفق به تماشای دیدار تیم‌‌های محبوب خود می‌‌شوند.

با توجه به تغییراتی که در کادر فنی‌ پرسپولیس صورت گرفت و شرایط فعلی‌ استقلال بسیاری معتقد هستند احتمال پیروزی آبی‌‌ها بیشتر است اگرچه تجربه ثابت کرده است که بازی دو تیم‌ هیچگاه تحت تاثیر جدول مسابقات لیگ نبوده است.

بیش از هر چیز شاید طرفداران هر دو تیم‌ از نتیجه تساوی بیزار باشند که در چند مسابقه اخیر بارها رخ داده است و در بیشتر موارد، بازیکنان متهم شده اند که مخصوصاً و برای جلوگیری از هرگونه درگیری احتمالی‌ به آنها دستور داده شده است که برای پیروزی تلاش نکنند.

اگرچه همواره از کادر فنی‌ و بازیکنان دو تیم‌ خواسته شده است از هرگونه مصاحبه علیه همدیدگر برای تحریک نکردن هواداران خودداری کنند اما این اتفاق گاهی‌ رخ نداده است، از جمله برای دربی فردا که سرمربی دو تیم‌ امروز علیه شیوه بازی تیم‌ حریف مطالبی را علیه هم بیان کردند.


۱۳۹۳ آذر ۲, یکشنبه

غنچه قوامی آزاد شد

سوسن مشتاقیان، مادر غنچه قوامی، شهروند ایرانی-بریتانیایی زندانی در ایران، گفت که دخترش به یک سال حبس تعزیری محکوم شده و برای دو سال از ایران ممنوع‌الخروج شده است.
خانم مشتاقیان گفت که امروز حکم دادگاه به آنها نشان داده شده است.
پیش از این، محمود علیزاده طباطبایی که وکالت خانم قوامی را به عهده داشت، گفته بود که حکم یک سال حبس خانم قوامی صادر شده، اما ابلاغ نشده است.
آقای علیزاده طباطبایی امروز (شنبه، اول آذر) اعلام کرد که به خواست خانواده خانم قوامی از وکالت او استعفا داده است.
مادر او گفته است که از این وکیل شکایت می‌کنند.
غنچه قوامی نزدیک به پنج ماه پیش به همراه چند تن دیگر به دلیل تلاش برای تماشای بازی والیبال مردان، که ورود زنان به آن مجاز نبود، بازداشت شد. آنها پس از مدت کوتاهی آزاد شدند اما خانم قوامی چند روز بعد، دوباره بازداشت شد.
او هم‌اکنون در زندان قرچک ورامین به سر می‌برد.
مقام‌های ایرانی بارها تاکید کرده‌اند که پرونده او ارتباطی با تماشای بازی والیبال ندارد.
با این حال، مادر خانم قوامی گفت که در پرونده او تماشای بازی والیبال جزو اتهامات ذکر شده است. علاوه بر آن، اتهاماتی چون "ارتباط با چهره‌های مساله‌دار" نیز علیه او مطرح بوده است.
به گفته خانم مشتاقیان عکسی از مزار ندا آقا سلطان، که در ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ کشته شد، جزو مستنداتی بوده است که ماموران علیه دخترش ارائه کردند. این عکس روی موبایل او بوده است.
او اضافه کرد که ویدئوی کوتاهی از آزادی یک زندانی سیاسی نیز از مستندات مشابهی بوده که بر مبنای آنها به پرونده غنچه قوامی رسیدگی شده است.